جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
203,320
با ساخته شدن ناگهانی دیوار برلین خانواده ی گرتای دوازده ساله یک شبه از هم جدا می افتند. اون مادرش و برادر بزرگ ترش فریتز در نیمه ی شرقی آلمان باقی می مانند. ولی پدر و برادر دوم گردا که در جست و جوی کار به آلمان غربی سفر کرده بودند. دیگر نمی توانند به خانه برگردند. گرتا می داند که نگاه کردن به آن دیوارو رویا پردازی درباره ی آزادی برایش خطرناک است. اما نمی تواند جلوی خودش را بگیرد. او سربازهای آلمان شرقی را می بیند که تفنگ هایشان را به طرف همشهری های خودشان نشانه رفته اند و مواظبند که کسی قرار نکند گرتا خانواده اش همسایه ها و همین طور دوستانش همه در شهر خودشان زندانی شده اند. اما یک روز گرتا می بیند که روی یکی از سکوهای طرف غربی دیوار پدرش دارد ادای رقص عجیب و غریبی روا در می آورد. گرنا به این . نتیجه می رسد که پدرش از او و فرینز خواسته تا از شرق دیوار به طرف بر این غربی تونل وانند هر چند که اگر دستگیر شوند. عاقبتشان مرگ خواهد بود. آیا گرنا و خانواده اش می توانند آزادی شان را به دست بیاورند؟
تلگرام
واتساپ
کپی لینک