داستان امیلی از آنجایی شروع می شود که پدر او می میرد و او مجبور می شود برای زندگی نزد خانواده ی مادری اش برود.
امیلی استار هرگز نفهمیده دوست داشته نشدن چگونه است. اما وقتی پدرش می میرد ، او باقی مانده می ماند و خانواده ی مادری اش. هیچ یک از آنها فکر نمی کنند که بتوانند با چنین دختر دلخراش و سرسختی کنار بیایند. پس آنها تصمیم می گیرند که برای نگهداری از او قرعه کشی کنند ، و امیلی فرستاده می شود تا با خاله الیزابت سختگیر ، رئیس خانواده در نیومون زندگی کند. عمه لورای مهربان و پسر عمو جیمی نیز در نیومون زندگی می کنند ، بنابراین ، امیلی بدون امید نیست.
امیلی توسط محیط نیومون مسحور شده است ، اما نمی تواند باور کند که او برای همیشه یه آنجا تعلق خواهد داشت. به نظر می رسد او علاوه بر خیالات پر جنب و جوش و رویاهایش برای نویسنده ای مشهور شدن ، استعدادی برای رسوا کردن خانواده اش نیز دارد.
در جلد اول دیدیم که امیلی استار با میل به نوشتن به دنیا آمد. او به عنوان یتیمی که در مزرعه ی نیومون زندگی می کرد ، به دلیل نوشتنش توانست با اوقات دشوار و تنهایی اش راحت تر روبرو شود. اما در جلد دوم میبینیم که اکنون عمه مستبد او الیزابت اجازه نخواهد داد که به دبیرستان در نزدیکی شروسبوری برود مگر اینکه نوشتن را متوقف کند. تا زمانی که فارغ التحصیل نشود ، امیلی حق ندارد حتی یه کلمه ی دیگر هم بنویسد. و در ابتدا ، امیلی نمی تواند زندگی اش بدون داستان را تصور کند ، اما او …
در جلد سوم می بینیم که امیلی می داند که قرار است نویسنده خوبی باشد. او همچنین می داند که او و یار دوران کودکی اش ، تدی کنت ، دنیا را با هم فتح می کنند. اما وقتی تدی خانه را ترک می کند تا هدف خود را برای هنرمند شدن در دانشکده طراحی مونترال به دست آورد ، دنیای امیلی فرو می پاشد…
امیلی برد استار در اتاقش در خانهٔ روستایی و قدیمی نیومون واقع در بلر واتر در یک شب طوفانی ماه فوریه، تنها نشسته بود و هنوز چند سالی مانده بود تا دنیایش سروته شود.
در آن ساعت، او به اندازه ای خوشحال بود که بیش از آن برای نوع بشر مقدور نبود. خاله الیزابت به خاطر هوای سرد آن شب به او اجازه داده بود در شومینهٔ کوچک اتاقش آتش روشن کند لطفی که به ندرت شامل حالش می شد.
هیزم ها می سوختند و نور طلایی و سرخشان را در فضای کوچک و یک دست اتاق می پاشیدند؛ اتاقی با اثاثیهٔ قدیمی و وسایل رنگ باخته و پنجره های پهنی که روی شیشه های سفید آبی و یخ زده شان دانه های برف دسته دسته حلقه زده بودند.
در حال حاضر مطلبی درباره ال.ام.مونتگمری نویسنده مجموعه سه گانه امیلی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره سارا قدیانی مترجم کتاب مجموعه سه گانه امیلی در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک