کتاب محاصره سارایوو را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب محاصره سارایوو
معرفی کتاب محاصره سارایوو
3.8 (4)
کتاب
محاصره سارایوو (خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین)،
اثر
کاوه ذاکری
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1398
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
(خاطرات بوسنی و هرزگوین،جنگ یوگوسلاوی1991-1995م،تاریخ محاصره سارایوو،1996-1991)
چکیده
پس از بازگشت از مأموریت بوسنی تا سفر بعد در ستاد کمک رسانی بوسنی در تهران مشغول به فعالیت شدم چون با تسویه حسابم موافقت نشده بود در همان تشکیلات به کار ادامه دادم. از طرفی حاجی شمس مسئول وقتمان در آخرین روزهای حضورم در پازاریچ از من قول گرفت وقتی برگشتم در اولین فرصت مقدمات ازدواجم را مهیا کنم و پس از برگزاری مراسم عروسی به منطقه برگردم. چند روز پس از آمدن و رتق وفتق امور همراه خانواده دربارهٔ جشن ازدواج با خانوادهٔ خانمم صحبت کردیم. با برگزاری مراسم ساده ای عقد رسمی کردیم و دو سه ماهی در رفت و آمد بودیم و به قول معروف دوران نامزدی را گذراندیم تا همه فهمیدند قاطی مرغ ها شده ام. در آخر خرداد همان سال مراسم جشن عروسی مان برگزار شد و زندگی جدیدمان را شروع کردیم. جالب اینجا بود که تا سه روز مانده به عروسی هنوز خانه نداشتیم. وقتی به بچه های بسیج گفتم مثل زمان جنگ همه به همدیگر خبر دادند و تلفن پشت تلفن نشانی خانهٔ خالی بود که به من می رسید. با زحمات بچه ها به خصوص آقای مهدی نعمت الله که این در و آن در زد خانهٔ مناسبی پیدا کردیم اما خانه ظاهر مناسبی نداشت. پسرعمویم حاج رضا چند تا از دوستان بسیجی اش را که رنگ کار بودند به خط کرد و آن ها تا عصر روز بعد خانه را کاغذدیواری و آشپزخانه را رنگ کردند و درست یک روز پیش از مراسم عروسی جهیزیهٔ عروس خانم را به خانه آوردند. اینجا بود که به عینه دیدم و باورم شد خداوند در سه کار امداد غیبی اش را به کمک افراد می رساند که یکی از آن ها ازدواج است. نه خانوادهٔ خودم و نه خانوادهٔ خانمم باورشان نمی شد توی دو روز هم خانه گیر بیاوریم و هم آماده اش کنیم. خداوند کمک کرد و کارها به سرعت روبه راه شد. مراسم عروسی مان جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۷۲ که مصادف شده بود با دور دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی برگزار شد و به قول بزرگ ترها به خانهٔ بخت رفتیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم. پس از آن هر بار که موضوع مأموریت را به مسئولمان می گفتم وعده می داد و می گفت «باشد. تو حالا تازه دامادی. چند ماهی بالای سر زندگی ات باش سر موقع صدایت می کنم.» در مجتمع رزمندگان ثبت نام کردم و موفق شدم دیپلم بگیرم اما فکر رفتن نگذاشت به طورجدی به فکر دانشگاه باشم و در کنکور شرکت کنم. روزها به سرعت سپری می شد و حاجی دشتستانی هم در منطقه مستقر بود و فرصتی پیش نمی آمد درباره رفتن به منطقه با ایشان صحبت کنم. با درخواست برگشت از طرف مسئول ردهٔ اصلی ام عملاً تسویه کردم و به ردهٔ قبلی برگشتم. روزها و ماه ها می گذشت و همچنان تحولات جنگ بوسنی را از نزدیک دنبال می کردم. یک روز برادر یاسر را در ستاد دیدم. حدود هشت نُه ماه از آخرین دیدارمان می گذشت. پس از احوالپرسی گفت به تازگی از مأموریت بوسنی برگشته و با صحبتی که با آقامصطفی کرده ایشان پیشنهاد داده که چون قبلاً در پازاریچ و سارایوو و مناطق بوسنی مرکزی حضور داشته ام به آنجا اعزام شوم. یاسر گفت «من با آقامصطفی صحبت کردم. شما فردا برو و در زمینهٔ کم وکیف کار با ایشان صحبت کن.»
نویسنده
کاوه ذاکری
در حال حاضر مطلبی درباره کاوه ذاکری
نویسنده محاصره سارایوو
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک