شاهنامۀ فردوسی بیشک یکی از گنجینههای ادبیات جهان است. این اثر در بطن خود، ظرفیتهای فوقالعادهای دارد که یکی از آنها پتانسیلهای نمایشی نهفته در این اثر است.
فردوسی، یکی از بزرگترین حماسهسرایان جهان، در آفرینش صحنههای بدیع نمایشی، کمنظیر ظاهر شده و البته جای شگفتی است که در تحقیقات نمایشی، کمتر به اثر او توجه شده است.
نویسنده در این کتاب پژوهشی خود، کوشیده است تا با بررسی استقرایی تمام داستانهای شاهنامه، به این نتیجه برسد که این حماسه، بهجزء یکی دو مورد، تقریباً دربردارندۀ تمام وضعیتهای نمایشی ژرژ پولتی است و افزون بر این، وضعیتهای دیگری بهجزء آنچه پولتی مطرح کرده نیز در آن وجود دارد و برای اثبات آنها از همین اثر استفاده کرده است.
هیچ داستان، نمایش یا فیلمنامهای بدون ایجاد موقعیت مناسب، اتفاق نمیافتد. ارسطو یکی از انواع مهم ادبی را ادب دراماتیک یا نمایشی دانسته است.
دراما در زبان یونانی به معنای کاری یا عملی است که واقع میشود. پس در اصل هنری است که روی صحنه میآید. ادب دراماتیک یا نمایشی در یونان باستان و روم بسیار رواج داشته است.
نمایش بافتی ادبی و روایی است که مسائل و مفاهیم پر پیچوخم زندگی انسانها را از طریق گفتوگو و یک سری حرکات بازیگران ارائه میکند.
از این رو، سراسر شاهنامه پر است از این وضعیتهای نمایشی. در یک تقسیم بندی کلی، اشعار شاهنامه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نخست اشعار نمایشی و دوم اشعار روایی. در این پژوهش، ابتدا تمام اشعار شاهنامه بررسی شده و سپس اشعار نمایشی منطبق با وضعیتهای سیوشش گانۀ ژرژ پولتی استخراج شده است. در تمام این وضعیتها که درکل ۲۲۷ مورد است، برخی وضعیتها کاربردی بیشتر و برخی کاربردی کمتر دارند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک