1
اثرِ حاضر، حاصل تحقیق نگارنده در دورة دکتری رشتة زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تبریز است. سه مکتب باطنگرایِ تصوّف، قبّالا و گنوسی به دلیل تأثیرگذاری متقابل و یا یک سویه بر یکدیگر و نیز اشتراک و یا قرابت نسبی در آبشخورهای اندیشه، در عین وجوه تمایز و اختلاف چشمگیر، میتوانند موضوع یک بحث تطبیقی واقع شوند. هر کدام از سه مکتب عرفانی قبّالا، گنوس و تصوّف در بستر فرهنگی و اجتماعی یکی از ادیان بزرگ الاهی (یهود، مسیح و اسلام) نضج یافته و به منصّه ظهور رسید. در این میان مکتبی چون گنوس از مسیحیت کمترین تأثیر را پذیرفت. بلکه با گرایش برخی از بزرگان مکتب گنوسی، به دین مسیحیت، تعالیم راستین این دین در معرض انحراف و بدعت قرار گرفت؛ تصوّف و قبّالا، مکتبهای توحیدمحور و تکخداباور (Monotheist) هستند؛ تصوّف به شدت تحت تأثیر مبانی شریعت اسلامی واقع شد هرچند برخی آموزههای صوفیه در قالب طریقت، خارج از محدودة شریعت تلقی شد، ولی در کل تعالیم آن در مدار توحید باقی ماند؛ قبّالا نیز در عین تکوین در بستر دین یهود، از مبانی و آموزههای گنوسی و تصوّف متأثر شد. هرچند قبّالائیان، موحد بودند ولی تأسی از برخی مبانی گنوسی، آنها را در معرض اتهام به لغزش از مسیر توحید قرار داد. اندیشه گنوسی نیز برآمده از عقاید ملل و ادیان (نوافلاطونی، یهود، ایران باستان، مسیحیت، آیینهای بینالنهرین، مصر و...) است، از اندیشه توحیدی فاصله گرفته و به نوعی از ثنویت، تمایل بیشتری دارد. بنیان تفکر در هر سه مکتب مبتنی بر معرفت اشراقی و رمزی است و هر سه در صدد پاسخگویی به پرسشهای اساسی دربارة هستی و زندگیاند؛ این که از کجا آمدهایم؟، به کجامیرویم؟ و چگونه باید برویم؟ به لحاظ زمانی، مکتب گنوسی که در صدر مسیحیت (اوج شکوفایی آن در قرن 2 میلادی) ظهور کرده است، بر تصوّف و قبّالا، تقدّم دارد. حدود ششصد سال بعد (قرن 8 میلادی) تصوّف ظهور میکند، قبّالا نیز با وجود ظهور از اواخر قرن یازدهم، ارکان آن در حدود قرن سیزدهم میلادی شکل میگیرد که پانصد سال بعد از ظهور تصوّف است. البته شکل ابتداییتری از عرفان یهود تحت عنوان مرکبه یا مرکاوا، پیش از تصوّف و مقارن با پیدایش گنوس وجود داشته و تحت تأثیر آموزههای گنوسی بودهاست. عرفان قبّالا نیز ریشه در مرکبه دارد و مبتنی بر آن شکل گرفته اما مسیر متفاوتی را طی کرده است. نگارنده مبتنی بر فرضیۀ وجود تعامل و ارتباط میان تصوّف، قبّالا و گنوسی، در صدد تبیین وجوه تعامل و جنبههای ارتباط دوسویه یا چندسویه میان آنها است. برای نیل به این هدف، بررسی تطبیقی مؤلفههای اصلی اندیشه عرفانی آنها نظیرِ خداشناسی و غایات عرفانی، انسان شناسی و جایگاه انسان در نظام معرفتی، خیر و شر، ابلیس و ارتباط آن با نظام احسن، عقل، وحدت و کثرت، مراتب سلوک، استفاده از زبان رمزی و وجوه تمایز و اشتراک در نمادها و رمزها، میزان تأثیرپذیری از ادیان الاهی (یهود، اسلام و مسیحیت) و آیینها و اندیشههای بشری (مانوی، نوافلاطونی و...)، وجهۀ همت نگارنده است.انتظار می رود کتاب حاضر، تصویری دقیق و درست از روابط پیچیده و درهم تنیدۀ سه مکتب گنوس، قبّالا و تصوّف به دست دهد و ابعاد مختلف عیان و نهانِ مناسبات و تعاملات آنها را بنمایاند. به زعم نگارنده این انتظار تا حد زیادی برآورده شده است و امید دارد که نتایج حاصل، در تحقیقات و پژوهشهای آتی، راهگشای سایر پژوهشگران باشد. فصول کتاب عبارت اند از: فصل اول: آشنایی با مبانی اندیشههای گنوسی، قبّالا و تصوف فصل دوم: بررسی تطبیقی تصوف با آیینهای قبّالا و گنوسی فصل سوم: کارنامۀ قبّالاپژوهی و گنوسپژوهی در ایران و جهان
دکتر حسین شهبازی (متولد 1364- تبریز)، محقق در حوزه ادیان و عرفان، دارای دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز است که در چندین مجله علمیپژوهشی مرتبط با ادیان و عرفان، داوری مقالات را انجام میدهد. مهمترین اثر او کتاب «تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی» توسط انتشارات زوار تهران در 420 صفحه در سال 1398 روانه بازار نشر شده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک