جهت اطلاع از کتاب های جدید این نویسنده روی دکمه خبرم کن کلیک کنید.
آریل دورفمن
آریل دورفمن از نویسندگان نسل دوم امریکای لاتین است، نسلی که بعد از شکوفایی و انفجار ادبی اواخر دههی شصت شکل گرفت. دورفمن متولد ۱۹۴۲ است؛ یعنی سه سال پیش از پایان جنگ جهانی دوم. او در دوران دانشجویی وارد مبارزات سیاسی شد. در اوایل دههی هفتاد با روی کار آمدن دولت سالوادور آلنده در شمار مشاوران فرهنگی او جا گرفت. در یازده سپتامبر ۱۹۷۳ که پینوشه با حمایت مستقیم نیروی دریایی امریکا و سازمان اطلاعات مرکزی امریکا سیا، کودتایی خونین علیه آلنده راه انداخت، دورفمن توانست جان به در ببرد و پس از مدتی زندگی مخفیانه سرانجام از شیلی بگریزد؛ اما این گریز آغازگر راهی بود که در آن رمانها و داستانهای فراوانی از او به بار نشست.
دورفمن در دانشگاه دوک در کارولینای شمالی تدریس میکند. پدرش، استاد اقتصاد و مؤلف کتاب تاریخ صنعت آرژانتین، از اهالی شهر اورسا در اوکراین بود و مادرش اهل مالدیو. آنها در آرژانتین با هم آشنا شدند و بهخاطر علاقهای که به ولادیمیر لنین داشتند نام او را ولادیمیر گذاشته بودند. مدتی بعد، به علت سیاستهای نژادپرستانهی آرژانتین، پدر و مادر آریل به امریکا رفتند و در آنجا هم پس از مدتی گرفتار فشارهای سناتور مککارتی و دوران سیاه ترکتازی او شدند. خانوادهی دورفمن اینبار به شیلی مهاجرت کردند و پس از مدتی به تابعیت آن کشور درآمدند. در سال ۱۹۶۸، آریل جوان به دانشگاه برکلی رفت و پس از پایان تحصیلات به شیلی برگشت. پایاننامهی او به موضوع پوچی در آثار هرولد پینتر میپردازد. دوستیاش با پینتر بر آثار، تفکر و گرایشهای سیاسیاش تأثیر زیادی گذاشت.
دورفمن معتقد است نویسندگان باید سراغ داستانهایی بروند که حرفی برای گفتن دارند. در داستانها و رمانهای او با آدمهایی دغدغهمند روبهرو هستیم. آدمهایی که در نهادشان نیرو و اندیشهای نهفته است که آنها را به بیان منویاتشان وامیدارد. ماجرای «امنیت» پس از وقایع یازده سپتامبر در فرودگاهی در امریکا میگذرد و اقدامات امنیتی شدید پسزمینهی داستان است. امنیت، بحران هویت، مبارزه و صلح از موضوعات مورد علاقهی دورفمن هستند. او از آدمهایی حرف میزند که در گوشهای پنهاناند و همهچیز را ثبت میکنند. دورفمن دوست ندارد وقایعنگاری کند، اما انتهای داستانهایش در جایی به واقعیت مستند میرسد.
دورفمن ژان پل سارتر را که از چهرههای برجستهی روزگار و ادیبان سیاسی زمان خود به شمار میرفت، بسیار میستود. سارتر، هنوز که هنوز است، پرچمدار ادبیات سیاسی و متعهد است؛ هرچند سالها پیش چشم از جهان فروبسته، نقش تأثیرگذار او بر جنبشهای امریکای لاتین و امتناعش از دریافت نوبل ادبیات هنوز از یادها نرفته است.