جهت اطلاع از کتاب های جدید این نویسنده روی دکمه خبرم کن کلیک کنید.
ویلیام سیدنی پورتر
اُ.هنری نام مستعار ویلیام سیدنی پورتر است که در سال ۱۸۶۲ میلادی در شهر گرینزبور و در ایالت کارولینای شمالی ایالات متحده امریکا چشم به جهان گشود. مادرش از بیماری سل درگذشت درحالیکه هنری فقط سه ساله بود. پدرش دکترای فیزیک داشت و میکوشید تا ماشینی با حرکت چرخشی دائم اختراع کند، ولی هربار ناکام ماند و در انتها به الکل پناه برد. ویلیام ابتدا در مدرسهای کوچک، که عمهاش آن را اداره میکرد، تحصیل کرد و وقتی پانزده ساله بود به کار در یک دراگاستور مشغول شد. او بعدها تصمیم گرفت که برای کار به مزرعه بزرگی در ایالت تگزاس برود، شاید به این خاطر که او نیز علائم بیماری سل را در خود مشاهده کرده بود.
او ده سال در شهر آستین، مرکز ایالت تگزاس زندگی کرد و در آنجا، در سال ۱۸۸۶، ازدواج کرد و مدتی در سِمَت دفتردار، نقشهکش و نهایتاً متصدی بانک فعالیت کرد، همزمان هم برای روزنامهها قطعات فکاهی مینوشت تاجاییکه موفق به خرید دفتر یک روزنامه هفتگی به نام رولینگ استون شد، ولی متأسفانه این روزنامه موفق نبود و پورتر بهعنوان گزارشگر و مقالهنویس در روزنامه هیوستنپست، مشغول به کار شد. در سال ۱۸۸۴، پورتر به اختلاس از بانکی که قبلاً در آن کار میکرد، متهم شد و به کشور هاندوراس فرار کرد، اما سال ۱۸۹۷ مجبور به بازگشت به امریکا شد تا در کنار همسر در حال مرگ خود باشد. او به ندامتگاهی دولتی در ایالت اوهایو فرستاده شد و در آنجا بود که شروع به نوشتن با نام مستعار اُ.هنری کرد. بعد از آزادی در سال ۱۹۰۱، به نیویورک رفت و مدتی نیز در آنجا زندگی کرد.
اُ.هنری نویسندهای است با آثار متعدد، بهطوریکه هفتهای یک داستان منتشر میکرد. شهرت او با نام مستعار اُ.هنری بهسرعت گسترش یافت. اولین کتاب او، کلمها و پادشاهان، که از تجربیات او در امریکای مرکزی است در سال ۱۹۰۴، به چاپ رسید و با سیزده کتابِ مجموعه داستان دیگر دنبال شد. در سال ۱۹۰۶، یکی از مجموعه داستانهای مشهورش، با نام چهار میلیون، را منتشر کرد. چراغ آراسته، مجموعه داستانهایی درباره شهر نیویورک است که همراه با مجموعه دیگری به نام قلب غرب، که درباره ایالت تگزاس است، در سال ۱۹۰۷، منتشر شد.
تاکنون کتابهای اُ.هنری به زبانهای زیادی ترجمه و منتشر شده و خوانندگان زیادی را در سراسر جهان مجذوب خود کرده است. اگرچه او یک ورشکسته در تجارت، یک ولخرج و نهایتاً یک الکلی بود و در پنج ژوئن سال ۱۹۱۰ در فقر دیده از جهان بربست، این سرگذشت رقمزدهی روزگار، او را در جایگاه یکی از مهمترین داستاننویسان جهان ادبیات قرار داده است.
آخرین خنیاگر، نان زنان افسونگر، آخرین برگ و ۱۱ داستان برگزیده و گلدان خالی و ۲ داستان دیگر از جمله کتابهای ترجمه شدهی اُ.هنری به زبان فارسی است.