کتاب عبقات الانوار pdf 🔥 دانلود رایگان
عَبَقاتُ الأنوار فی إمامَة الأئمةِ الأطهار اثری علمی و تحقیقی به زبان فارسی اثر میرحامد حسین هندی است که در ردّ باب «امامتِ» کتاب تحفه اثنا عشریه (در ردّ عقاید شیعه) نوشته عبدالعزیر دهلوی، نگاشته شد. عبقات الانوار بالغ بر صد جلد است.
درباره مؤلف
میرحامد حسین هندی (۱۲۴۶-۱۳۰۶ق) از علمای شیعه قرن سیزدهم در هند است. در خاندان وی، عالمان دیگری نیز بودند. میرحامد حسین عالمی جستجوگر و دارای اطلاعات گسترده بود. کتابهای فراوانی را در دفاع از تشیع نگاشت. از او چندین ردیه بر کتابهای ضدشیعی مانده است.
درباره تحفه اثناعشریه
یکی از عالمان اهل تسنن ساکن هند به نام عبدالعزیز دهلوی که به «سراج الهند» شهرت داشت و با ۳۱ واسطه نسبش به عمر بن خطاب میرسید و صاحب عبقات او را با عنوان شاهصاحب خطاب میکند کتابی را در ردّ اعتقادات و آراء شیعه مخصوصا شیعه اثناعشریه منتشر کرد و آن را «تحفه اثنا عشریه» نامید.
او در این کتاب بدون ملاحظه حدود و قواعد علم حدیث و بدون در نظر گرفتن جایگاه پیامبر(ص) و خاندان او، عقاید، اصول، فروع، اخلاق و سایر آداب و اعمال شیعه را بدون رعایت آداب مناظره و امانتداری در نقل حدیث، هدف تهمتها و افترائات خود قرار داده است.
دهلوی در بخش هفتم کتاب مطالب خود را در دو بخش آورده است:
- بخش اول:آیاتی که شیعه با آنها بر امامت امیر المومنین استناد میکند. در این بخش وی فقط به نقل ۶ آیه اکتفا کرده است.
- بخش دوم: احادیثی که شیعه در راستای اثبات ولایت و امامت روایت میکند. در این بخش نیز فقط ۱۲ روایت را مطرح کرده است و در مجموع مستندات شیعه را منحصر به همین ۶ آیه و ۱۲ روایت نموده و ادلّه و اسانید آنها را مخدوش دانسته است.
موضوع کتاب
عبقات الانوار در نقض و ردّ باب هفتم تحفه در زمینه ادلّه امامیه بر امامت امیر مؤمنان(ع) نگاشته شده است. مؤلف در این کتاب میکوشد تا فلسفه امامت را روشن کند و نشان دهد که اسلام آن دینی نیست که در دربار خلفا مطرح بوده است. میر حامد حسین در این کتاب حرف به حرف مدّعیات دهلوی را با براهین استوار و مستند نقض کرده است.
روش تألیف
کتاب عبقات به زبان فارسی نوشته شده است. مؤلف هر مجلّد از منهج دوّم کتاب را در یک یا دو جزء قرار داده است. نخست در سند حدیث و اثبات تواتر و قطعی الصدور بودن آن، تنها از طرق عامّه بحث نموده و با استناد به مدارک معتبره اهل سنّت از زمان پیغمبر اکرم(ص) و عصر صدور تا زمان مؤلّف (به صورت قرن به قرن)ابتدا به توثیق و تعدیل هر یک از راویان بلا واسطه حدیث از طریق قول دیگر صحابه و سپس به توثیق و تعدیل هر یک از صحابه و توثیق کنندگان آنها از طریق قول تابعین و در نهایت به توثیق و تعدیل طبقات بعد از طریق کتب رجال و تراجم و جوامع حدیثی و مصادر مورد وثوق خود آنها تا به زمان خود، پرداخته است. آنگاه به تجزیه و تحلیل متن حدیث پرداخته و سپس وجوه استفاده و چگونگی دلالت حدیث را بر وفق نظر شیعه تشریح نموده و در پایان کلیه شبهات و اعتراضات وارده از طرف عامه را یک به یک نقل و به همه آنها پاسخ داده است و در این زمینه گاهی برای ردّ دلیلی از آنان به کلمات خود آنان استدلال کرده است.
ساختار کتاب
صاحب عبقات کتاب خود را در دو منهج به همان صورتی که در باب هفتم تحفه آمده سامان بخشیده است.
- منهج نخست: در آیات
از این منهج که بایستی مشتمل بر شش دفتر بوده باشد (چون دهلوی فقط به ۶ آیه از آیاتی که شیعه به آن استدلال میکند اشاره کرده است)
- منهج دوم: در روایات
در این منهج برای هر حدیث یک یا دو دفتر به ترتیب ذیل ساخته شده است.
محتوای عبقات
- دفتر نخست: ویژه حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» معروف به حدیث غدیر در دو بخش:
- نام بیش از یکصد تن از صحابه و تابعین و تابع تابعین و حفّاظ و پیشوایان حدیث سنّی از آغاز تا روزگار مؤلف، همراه با گزارشی از احوال آنها و توثیق مصادر روایت
- بررسی محتوایی خبر و وجوه دلالی و قراین پیچیده آن بر امامت امیر مؤمنان(ع) و پاسخ به شبهات دهلوی.
بخش اول در یک مجلد ۱۲۵۱ صفحهای و بخش دوم در دو مجلّد در بیش از هزار صفحه در زمان حیات مؤلف (۱۲۹۳ و ۱۲۹۴ق.) چاپ سنگی شده و هر سه مجلد در ده جلد حروفی با تحقیق غلامرضا مولانا بروجردی در قم به چاپ رسیده است. خلاصه این دفتر نیز با نام فیض القدیر از شیخ عباس قمی در ۴۶۲ صفحه در قم چاپ شده است.
- دفتر دوم: ویژه خبر متواتر «یا علی أنت منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی» معروف به حدیث منزلت است که مانند حدیث غدیر در دو بخش اسناد و دلالتها سامان یافته است. این دفتر در زمان حیات مؤلف در ۹۷۷ صفحه بزرگ در لکنهو به سال ۱۲۹۵ ه.ق چاپ شده و به مناسبت یکصدمین سالگرد درگذشت مولف در اصفهان افست شده است.
- دفتر سوم: ویژه حدیث «إن علیا منی و أنا منه، و هو ولیُّ کلّ مؤمن بعدی» معروف به حدیث ولایت. این دفتر در ۵۸۵ صفحه به قطع رحلی در سال ۱۳۰۳ ه.ق در هند چاپ شده است.
- دفتر چهارم: ویژه حدیث «… اللهم ائتنی بأحبّ خلقک إلیک یأکل معی من هذا الطیر» معروف به حدیث طیر است. این دفتر در ۷۳۶ صفحه در دو مجلّد بزرگ در سال ۱۳۰۶ ه.ق در لکهنو به چاپ رسیده است. (مطبعه بستان مرتضوی)
- دفتر پنجم: ویژه حدیث «أنا مدینة العلم و علی بابها…» معروف به حدیث مدینة العلم. این دفتر در دو مجلّد بزرگ نوشته شده که مجلّد نخست آن در ۷۴۵ صفحه به سال ۱۳۱۷ ه.ق و مجلّد دوم آن در ۶۰۰ صفحه به سال ۱۳۲۷ ه.ق انتشار یافته است. (به اهتمام سید مظفر حسین)
- دفتر ششم: ویژه حدیث «من أراد أن ینظر إلی آدم و نوح… فینظر إلی علی» معروف به حدیث تشبیه. این دفتر هم در دو مجلّد؛ یکی در ۴۵۶ صفحه و دیگری در ۲۴۸ صفحه به سال ۱۳۰۱ ه.ق چاپ شده است. (در لکهنو)
- دفتر هفتم: درباره خبر «من ناصب علیا الخلافة بعدی فهو کافر» که پاکنویس آن به انجام نرسیده است.
- دفتر هشتم: ویژه حدیث «کنت أنا و علی نورا بین یدی اللّه قبل أن یخلق الله آدم…» معروف به حدیث نور
- دفتر نهم: پیرامون حدیث رایت در پیکار خیبر که روی کاغذ نوشته نشده است. (در یک مجلّد)
- دفتر دهم: ویژه خبر «علیٌّ مع الحق و الحق مع علی(ع)» که دستنوشت ناقصی از پیشنویس آن در کتابخانه ناصریه وجود داشته است.
- دفتر یازدهم: ویژه خبر «إنّ منکم من یقاتل علی تأویل القرآن کما قاتلتُ علی تنزیله». از این دفتر هم پاکنوشتی بدست نیامده است. (در ۳ مجلد)
- دفتر دوازدهم: در بررسی اسناد و دلالات خبر متواتر و معروف ثقلین به پیوست حدیث سفینه به همان مفاد. [چاپ در لکهنو سال ۱۳۱۳ و ۱۳۵۱ ه.ق اصفهان ۱۳۸۰ ه.ق (در ۶ جلد) مدرسة الامام المهدی ۱۴۰۶ ه.ق] این دفتر در زمان حیات مؤلف چاپ سنگی بهاندازه رحلی خورده و طبع حروفی آن (در ۶ جلد) با اهتمام سید محمدعلی روضاتی در اصفهان به انضمام انجام نامهای پرفایده (درباره عبقات و مؤلفش و تحفه اثنا عشریه و…) صورت پذیرفته است.
همچنین فشرده مباحث و فواید تحقیقی این مجموعه را میتوان در کتاب نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار به زبان عربی به قلم سید علی میلانی بدست آورد که در ۲۰ جلد متوسط در قم چاپ شده است.
در مجموع از این دوازده دفتر، پنج دفتر بدست میرحامد حسین، سه دفتر توسط فرزندش سید ناصر حسین و دو دفتر آن توسط سید محمد سعید فرزند سید ناصر حسین با همان اسلوب حامد حسین به تفصیل ذیل به انجام رسیده است:
- الف: سید حامد حسین:
- حدیث غدیر از نظر سند و دلالت
- حدیث منزلت از نظر سند و دلالت
- حدیث ولایت از نظر سند و دلالت
- حدیث تشبیه از نظر سند و دلالت
- حدیث نور از نظر سند و دلالت
- ب: سید ناصر حسین
- حدیث طیر از نظر سند و دلالت
- حدیث باب از نظر سند و دلالت
- حدیث ثقلین و سفینه از نظر سند و دلالت
- ج: سید محمد سعید
- حدیث مناصبت از نظر سند و دلالت (به زبان عربی)
- حدیث خیبر، از نظر سند فقط (به زبان عربی)
البته این دو حدیث تاکنون چاپ نشدهاند.
همچنین پنج حدیث اخیر -که توسط فرزند و نوه میرحامد حسین انجام شده است- را به نام میرحامد حسین قرار دادند تا از مقام شامخ ایشان تجلیل شود و از طرفی این دو نفر همان مسیری را پیمودند که بنیانگذار عبقات آن را ترسیم کرده و رئوس مطالب و مصادر آنها را به جهت سهولت سیر برای دیگران آماده کرده بود.
ویژگیها
قدرت علمی
قدرت علمی و سعه اطلاع و احاطه فوق العاده مؤلف از سراسر مجلّدات این کتاب بخوبی واضح و آشکار است مثلا در یک جا دلالت حدیث ثقلین را بر مطلوب شیعه به ۶۶ وجه بیان فرموده و در جای دیگر تخطئه ابن جوزی نسبت به دلالت حدیث بر مطلوب شیعه را به ۱۶۵ نقض و تالی فاسد جواب داده و در ابطال ادعای صاحب تحفه مبنی بر اینکه عترت به معنای أقارب است و لازمهاش واجب الاطاعه بودن همه نزدیکان پیغمبر است نه أهل بیت فقط، ۵۱ نقض و اعتراض بر او وارد کرده است.
همچنین ایشان در هر مطلب و مبحث که وارد میشود کلیه جهات و جوانب قابل بحث آنرا مدّنظر قرار داده و حق تحقیق و تتبع را نسبت به موضوع مورد بحث به منتهی درجه اداء میفرماید و مطالعه کننده را برای هرگونه تحقیقی پیرامون موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده از مراجعه به کتب و مصادر دیگر بینیاز میکند، خصوصا در مورد تراجم رجال حدیث که شرح حال آنان را نوعا از تمامی کتب تراجم و مواضعی که مورد استفاده واقع میشود به عین الفاظ نقل فرموده است.
ایشان به این مقدار هم اکتفاء نکرده و کلمات صاحب تحفه و استدلالات وی را از سایر کتب او و حتی کلمات اساتید وی همچون پدرش شیخ ولی الله ابن عبدالرحیم و خواجه نصرالله کابلی صاحب کتاب صواقع -که در حقیقت تحفه برگردان فارسی این کتاب است- و سایر مشایخ و بزرگان اهل سنت را نقل کرده و پاسخ میدهد
رعایت آداب مناظره و قواعد بحث
صاحب عبقات مانند سایر عالمان شیعی در احتجاج با اهل سنت، آداب و قواعد بحث و مناظره را رعایت میکند در حالیکه طرف مقابل گرچه ادعای این امر را نموده امّا بدان عمل نکرده است.
الف: از قواعد بحث آن است که شخص کلام طرف مقابل خود را درباره مسئله مورد نظر بدون کم و زیاد و با دقت و أمانت نقل و تقریر کند، سپس محل اشکال را مشخص کرده و به جواب نقضی یا حلّی آن بپردازد. در این صورت است که ناظر با شنیدن ادلّه دو طرف میتواند به قضاوت پرداخته و نظر صحیح یا أحسن را انتخاب نماید.
میر حامد حسین در عبقات پس از خطبه کتاب عین عبارت دهلوی (صاحب تحفه) را بدون کم و کاست نقل میکند و حتی هر آنچه را که او در حاشیه کتابش از خود یا غیر نقل کرده متعرض میشود و سپس به جواب آن میپردازد. امّا در مقابل دهلوی این قاعده را رعایت نمیکند. مثلا پس از نقل حدیث ثقلین میگوید: «و این حدیث هم به دستور(مانند) أحادیث سابقه با مُدَّعا مِساس( ارتباطی) ندارد» امّا به استدلال شیعه درباره این حدیث اشارهای نمیکند و یا اینکه پس از نقل حدیث نور میگوید: «… و بعد اللتیّا و الّتی( بعد از این همه سخن) دلالت بر مدعا ندارد» امّا دلیل شیعه را برای این مدّعای خود مطرح نمیکند.
ب: از دیگر قواعد بحث آن است که به چیزی احتجاج کند که طرف مقابلش آن را حجت بداند نه آن چیزی که در نزد خودش حجت است و به آن اعتماد دارد. صاحب عبقات در هر بابی که وارد میشود به کتب اهل سنّت احتجاج کرده و به گفتههای حفاظ و مشاهیر علماء آنها در علوم مختلف استدلال میکند. امّا دهلوی التزام عملی به این قاعده ندارد لذا میبینیم که در مقابل حدیث ثقلین به حدیث «علیکم بسنّتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی و عضوا علیها بالنواجذ»( ترجمه: شما را به پای بندی به راه و سنّت خودم و راه و سنت خلفای راشدين که پس از من هستند -كه هدايت شده اند- تشويق مى كنم، اين سفارش را با بن دندان عقل خود بگيريد.) تمسک میکند در حالیکه این روایت را فقط اهل سنّت نقل کردهاند.
ج: از دیگر قواعد بحث آن است که شخص در مقام احتجاج و ردّ به حقیقت اعتراف کند. صاحب عبقات همانطور که احادیثی را که خود میخواهد به آنها استدلال کند از طرق اهل سنّت مستند میکند روایاتی را که طرف مقابلش به آن استناد کرده را نیز مستند میکند و در این راه کوتاهی نکرده و به نقل یکی دو نفر بسنده نمیکند بلکه همه اسناد آن را نقل میکند که نمونه آن را میتوان در برخورد ایشان با روایت «اقتدوا باللذین من بعدی أبی بکر و عمر»- که در مقابل حدیث «طیر» نقل کردهاند- مشاهده نمود. اما در مقابل، دهلوی، حدیث ثقلین را فقط از طریق زید بن ارقم نقل میکند در حالیکه بیشتر از ۲۰ نفر از صحابه آن را نقل کردهاند. علاوه بر آنکه این حدیث را نیز ناقص نقل کرده و جمله «أهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» را که در مسند احمد و صحیح ترمذی آمده از آن حذف کرده است.
شیوه ردّ کردن
الف: نقل کلام خصم به طور کامل: همانطور که قبلا اشاره شد ایشان کلام دهلوی را بدون کم و زیاد نقل میکند و حتی آن را نقل به معنا نیز نمیکند.
ب: بحث و تحقیق همه جانبه: ایشان به هر موضوعی که وارد شده تمام جوانب آن را بررسی کرده و مورد دقّت قرار میدهد. لذا زمانی که میخواهد حرف طرف مقابل خود را ابطال کند به یک دلیل و دو دلیل اکتفاء نمیکند بلکه همه جوانب را بررسی کرده و به اندازهای دلیل و مدرک ارائه میکند که استدلال طرف مقابل از پایه و اساس نابود میشود. لذا زمانی که به قدح ابن جوزی در حدیث ثقلین وارد میشود ۱۵۶ وجه در ردّ آن بیان میکند.
ج: تحقیق کامل: میر حامد حسین در هر موضوعی که مورد بحث قرار داده، تمام اقوالی را که درباره آن موضوع مطرح شده نقل میکند و به آن پاسخ میدهد حتی اقوالی را که ممکن است در این موضع گفته شود مطرح میکند. لذا زمانی که در ردّ قول دهلوی وارد بحث میشود کلام افراد دیگری چون نصرالله کابلی و ابن حجر و طبری و… را نیز نقل کرده و به پاسخ دادن میپردازد. مثلا زمانی که دهلوی حدیث سفینه را مطرح کرده و دلالت آن بر امامت علی(ع) را انکار میکند امّا متعرض سند آن نمیشود صاحب عبقات ابتدا ۹۲ نفر از کسانی که این حدیث را نقل کردهاند نام میبرد (چون از نظر ایشان بحث از سند مقدّم بر بحث از دلالت است) و علّت مطرح کردن نام این افراد آنست که ابن تیمیه این حدیث را بیسند دانسته و منکر سند -حتی ضعیف- برای آن میشود و سپس نام کتب معتبری که این حدیث در آنها نقل شده را ذکر میکند.
د: ریشهیابی بحث: یکی از قواعدی که صاحب عبقات در ردّ استدلال طرف مقابل خود به کار برده و ریشهیابی اقوالی است که به آنها استدلال شده و به عنوان دلیل مورد استفاده قرار گرفته است و از این راه توانسته به اهداف خوبی دست پیدا کند:
- ایشان در صدد آن بوده که روشن کند دهلوی مطلب جدیدی را در کتاب خود مطرح نکرده است بلکه تمام مطالب او در کتابهای پیش از وی نیز مطرح شده است و لذا با تحقیقات خود ثابت میکند که دهلوی صواقع نصرالله کابلی را به فارسی برگردانده و علاوه بر آن مطالبی را از پدرش حسام الدین سهارنبوری -صاحب المرافض- به آن افزوده است و آن را به عنوان «تحفه اثنا عشریه» ارائه کرده است و یا اینکه «بستان المحدثین» وی برگردان «کفایة المتطلع» تاج الدین دهّان است.
- ایشان در ریشهیابی اقوال به این نتیجه میرسد که بعضی از اقوال یا نسبتهایی که به بعضی افراد داده شده حقیقت ندارد.
مثلا زمانی که درباره حدیث طیر از قول شعرانی در یواقیت مطرح میشود که ابن جوزی آن را در شمار احادیث موضوعه آورده میگوید: «… اولا ادعای ذکر ابن الجوزی این حدیث را در موضوعات از اقبح افتراآت و اسمج اختلاقات و اوضح کذبات و افضح خزعبلاتست و قطع نظر از آن که از تفحص و تتبع تام کتاب «الموضوعات» ابن الجوزی که نسخه عتیقه آن بحمد الله الغافر پیش قاصر موجودست هرگز اثری از این حدیث پیدا نمیشود سابقا دریافتی که حافظ علای تصریح نموده باین معنی که ابو الفرج یعنی ابن الجوزی این حدیث را در کتاب الموضوعات ذکر نکرده، و ابن حجر نیز صراحتا افاده فرموده که ابن الجوزی در موضوعات خود آن را ذکر ننموده پس اگر شعرانی اصل کتاب الموضوعات را ندیده و بر تصریح حافظ علای هم مطلع نگردیده بود کاش بر افاده ابن حجر که در لواقح الانوار نهایت مدحتسرایی او نموده مطلع میگردید و خوفا من الخزی و الخسران گرد این کذب و بهتان نمیگردید و…»
- صاحب عبقات با این شیوه خود، تحریفات و تصرفاتی که در بعضی اقوال و انتسابها روی داده را کشف کرده است.
مثلا درباره حدیث نور دهلوی میگوید: «این حدیث به اجماع اهل سنت، موضوع است و در اسناد آن…» در این زمینه به کلام ابن روزبهان که معمولا مستند نصرالله کابلی است که دهلوی هم از کابلی مطالب خود را أخذ میکند مراجعه میکنیم. وی در این باره میگوید: «ابن جوزی این حدیث را در کتاب موضوعات آورده و نقل به معنا کرده است. و این حدیث موضوع بوده و در اسناد آن…» سپس کابلی میگوید: «و این حدیث باطل است چون به اجماع أهل خبر وضعی است و در اسناد آن…»
پس اجماع اهل خبر را در اینجا کابلی اضافه میکند. امّا اینکه ابن جوزی آن را در کتاب موضوعات خود نقل کرده، مربوط به حدیث دیگری غیر از حدیث نور است«… قال رسول اللّه «ص» : خلقت أنا و هارون بن عمران و یحیی بن زکریا و علی بن أبی طالب من طینة واحدة»
ذکر موارد مخالف التزام
ایشان در موارد متعدد، به رعایت نکردن قواعد بحث توسط دهلوی و آنچه که وی خود را ملتزم به آن دانسته، اشاره میکند. مثلا دهلوی خود را به این مطالب ملتزم دانسته است:
- در نزد اهل سنت قاعده آنست که هر کتاب حدیثی که صاحب آن خود را ملتزم به نقل خصوص أخبار صحیح نداند، احادیث آن قابل احتجاج نیست.
- هر چه که سند نداشته باشد اصلا به آن گوش داده نمیشود.
- باید در احتجاج بر شیعه با اخبار خودشان بر آنها احتجاج نمود، چون اخبار هر فرقهای نزد فرقه دیگر حجیت ندارد.
- احتجاج با احادیث اهل سنت بر شیعه جایز نیست. امّا در عمل در موارد زیادی بر خلاف آنها عمل کرده و صاحب عبقات به این موارد توجه داده است.
ردّ بر مخالفین با کلام خودشان
صاحب عبقات در ردّ مطالب دهلوی گاهی به کلمات وی در جای دیگر کتابش یا به کلمات پدرش و سایر علمای اهل سنّت جواب داده و آن را نقض میکند. ز: بررسی احادیث از همه جوانب صاحب عبقات زمانی که وارد بحث از احادیث میشود آن را از نظر سند، شأن صدور و متن حدیث مورد بررسی قرار میدهد و در هر قسمت با کارشناسی دقیق مباحث لازم را مطرح میکند.
نقض و معارضه
او در موارد متعدّد استدلال مخالفین را با موارد مشابه -که خود آنها نسبت به آن اذعان دارند- نقض میکند؛ مثلا زمانی که دهلوی در جواب حدیث غدیر میگوید: «اگر نظر پیامبر(ص) بیان کردن مسئله امامت و خلافت بود آن را با لفظ صریح میگفت تا در آن اختلافی نباشد» صاحب عبقات آن را با حدیث «الأئمة من بعدی اثنا عشر» که مورد قبول محدثین اهل سنت است، نقض میکند. همچنین در جواب بعض استدلالات آنان به معارض آنها از کتب و اقوال خودشان استدلال میکند.
لذا استدلال دهلوی به حدیث «اصحابی کالنجوم فبأیهم اقتدیتم اهدیتم» را با احادیثی که در ذمّ اصحاب در کتب صحاح اهل سنة وارد شده نقض میکند.
ابعاد مختلف عبقات
بُعد علمی
میر حامد حسین همین که دید کتابی نوشته شده که از نظر دین و علم و جامعه و شرف موضع باید به توضیح اشتباه انگیزیهای آن پرداخت و جهل پراکنیهای آن را جبران و تفرقه آفرینیهای آن را بازپس رانده و دروغهای آن را بر ملا ساخت.
در ابتداء به دنبال گسترش معلومات خویش و پیدا کردن مآخذ و اطلاعات وسیع میرود و سالهای سال از عمر خویش را در این راه صرف میکند.
در حالیکه پاسخ دادن به نوشتههای واهی و بیریشه تحفه با یک صدم معلومات ایشان هم ممکن بود، امّا میر حامد حسین با این کار خود تربیت علمی مکتب تشیع و ژرفنگری یک عالم شیعی و احترام گذاشتن به شعور انسانی را به نمایش میگذارد.
بُعد اجتماعی
کتابهایی که به قصد تخطئه و ردّ مذهب اهل بیت(ع) نوشته میشود در حقیقت تحقیر مفاهیم عالی اسلام، ردّ حکومت عادل معصوم بر حق، طرفداری از حکومت جباران، دور داشتن مسلمانان از پیروی مکتبی که با ظلم و ظالم در ستیز است و خیانت به اسلام و مسلمین است و این آثار از سطح یک شهر و مملکت شروع شده و دامنه آن به مسائل عالی بشری میکشد. لذا کتابهایی که عالمان شیعه به قصد دفاع و نه هجوم در این زمینه مینویسند نظر نادرست دیگران را نسبت به شیعه و پیروی از آل محمد(ص) درست میکند و کمکم به شناخت حق و نزدیک شدن مسلمین به هم به صورت صحیح آن منتهی میگردد.
بُعد دینی
اهمیت هر دین و مرام به محتوای عقلی و علمی آن است و به بیان دیگر مهمترین بخش از یک دین و عقیده بخش اجتهادی آن است نه بخش تقلیدی. چون این بخش است که هویت اعتقادی و شخصیت دینی فرد را میسازد. بنابراین کوشندگانی که با پیگیریهای علمی و پژوهشهای بیکران خویش مبانی اعتقادی را توضیح میدهند و حجم دلایل و مستندات دین را بالا میبرند و بر توان استدلالی و نیروی برهانی دین میافزایند و نقاط نیازمند به استناد و بیان را مطرح میسازند و روشن میکنند، اینان در واقع هویت استوار دین را میشناسانند و جاذبه منطق مستقل آیین حق را نیرو میبخشند.
بُعد اخلاص
نقش اخلاص در زندگانی و کارنامه عالمان دین مسئلهای است بسیار مهم. اگر زندگی و کار و زهد و وفور اخلاص نزد این عالمان با عالمان دیگر ادیان و اقوام و یا استادان و مؤلفانی که اهل مقام و مدرکند مقایسه شود اهمیت آنچه یاد شد آشکار میگردد. عالمان با اخلاص و بلند همت و تقوی پیشه مسلمان که در طول قرون و اعصار انواع مصائب را تحمل کردند و مشعل فروزان حق و حقطلبی را سردست گرفتند چنان بودند و چنان اخلاصی در کار و ایمانی به موضع خویش داشتند.
بُعد اقتدا
یقینا اطلاع از احوال اینگونه عالمان و چگونگی کار و اخلاص آنان و کوششهای بیکرانی که در راه خدمتهای مقدس و بزرگ کردهاند میتواند عاملی تربیت کننده و سازنده باشد. چه بسیار عالمانی که در زندگینامه آنان آمده است که صاحب دویست اثر بودهاند یا بیشتر. آنان از همه لحظات عمر استفاده میکردهاند و با چشمپوشی از همه خواستها و لذّتها دست به ادای رسالت خویش میزدهاند. صاحب عبقات روز و شب خود را به نوشتن و تحقیق اختصاص داده بود و جز برای کارهای ضروری از جای خود برنمیخاست و جز به قدر ضرورت نمیخورد و نمیخوابید، حتی در اعمال و عبادات شرعی فقط به مقدار فرائض اکتفاء میکرد.
تا جایی که دست راست وی از کتابت بازماند، پس با دست چپ خود نوشت. هرگاه از نشستن خسته میشد به رو میخوابید و مینوشت و اگر باز هم خسته میشد به پشت میخوابید و کتاب را روی سینه خود میگذاشت و مینوشت تا جایی که آیت اللّه مرعشی نجفی به نقل از فرزند ایشان سید ناصر حسین میگوید: «زمانی که جنازه ایشان را روی مغتسل قرار دادند اثر عمیق یک خط افقی بر روی سینه شریف ایشان که حاکی از محل قرار دادن کتاب بر آن بود دیده شد.»
درباره میر حامد حسین هندی نوشتهاند که از بس نوشت دست راستش از کار افتاد. این تعهد شناسان اینسان به بازسازیهای فرهنگی و اقدامات علمی پرداخته و نیروهای بدنی خود را در راه آرمانهای بلند نهاده و با همت بلند تن به رنج داشتهاند تا جانهای دیگر مردمان آگاه و آزاد گردد.
تعدادی از منابع وی مثل زاد المسیر سیوطی مرتبط به کتابخانه پدرش که بعدا به تشکیل کتابخانه ناصریه منجر شد میباشد و تعدادی از آنها را در ضمن سفرهای خود به بلاد مختلف مانند سفر حج و عتبات خریداری نموده است. در این سفرها از کتابخانههای معتبر حرمین شریفین و عراق نیز استفادههای فراوانی برده و به نسخههای اصلی دست یافته است. همچنین تعدادی از کتب نیز توسط بعضی علماء به درخواست ایشان برایش فرستاده شده است برای استفاده از بعضی مصادر نیز ناچار شده تا با تلاش فراوان و یا سختی از کتابخانههای خصوصی افراد مخصوصا مخالفین استفاده نماید.
شیخ آقا بزرگ پس از برشمردن تألیفات میر حامد حسین مینویسد: «امری عجیب است که میر حامد حسین، این همه کتابهای نفیس و این دایرة المعارفهای بزرگ را تألیف کرده است در حالی که جز با کاغذ و مرکب اسلامی (یعنی کاغذ و مرکبی که در سرزمینهای اسلامی و به دست مسلمانان تهیه میشده است) نمینوشته و این به دلیل تقوای فراوان و ورع بسیار او بوده است. اصولا دوری وی از بکار بردن صنایع غیر مسلمانان مشهور همگان است».
پژوهشهای پیرامون عبقات
از جمله کتب دیگر که در رابطه با عبقات نوشته شده عبارتست از:
- تذییل عبقات به قلم سید ذاکر حسین فرزند دیگر مؤلف
- تعریب جلد اول حدیث «مدینة العلم» به قلم سید محسن نواب لکهنوی
- تلخیص تمام مجلد دوم، پنجم، ششم و بخشی از مجلّد یکم و تعریب تمامی این مجلدات به نام «الثمرات» به قلم سید محسن نواب
تقریظات عبقات
میرزای شیرازی، شیخ زین العابدین مازندرانی، محدث نوری، سید محمد حسین شهرستانی، شریف العلماء خراسانی، حاج سید اسماعیل صدر، شیخ الشریعه اصفهانی و اکثر بزرگان آن زمان، تقریظات بسیاری بر آن کتاب نوشتهاند و شیخ عباس بن احمد انصاری هندی شیروانی، رساله مخصوصی به نام «سواطع الأنوار فی تقریظات عبقات الأنوار» تألیف کرده و در آن تا بیست و هشت تقریظ از علماء طراز اول نقل نموده است که در بعضی از آنها بر این مطلب تصریح شده که به برکت آن کتاب در یک سال جمع کثیری شیعه و مستبصر شدهاند.
این کتاب در زمان حیات مؤلف به سال ۱۳۰۳ ه.ق در لکهنو به چاپ رسیده است.
همچنین منتخبی از این کتاب در سال ۱۳۲۲ ه.ق به چاپ رسیده که در دو بخش مرتب شده است، بخش نخست تقریظها و نامههایی که در حیات صاحب عبقات رسیده و بخش دوم آنهایی است که بعد از وفات وی و خطاب به فرزندش سید ناصر حسین نوشته شده است.
میرزای شیرازی در بخشی از نامه خود خطاب به صاحب عبقات چنین مینویسد: «… واحد أحد أقدس-عزت اسمائه-گواه است همیشه شکر نعمت وجود شریف را میکنم و به کتب و مصنّفات رشیقه جنابعالی مستأنسم و حق زحمات و خدمات آن وجود عزیز را در اسلام نیکو میشناسم. انصاف توان گفت: تاکنون در اسلام در فنّ کلام کتابی باینگونه نافع و تمام تصنیف نشده است، خصوصا کتاب عبقات الانوار که از حسنات این دهر و غنائم این زمان است. بر هر مسلم متدین لازم است که در تکمیل عقائد و اصلاح مفاسد خود به آن کتاب مبارک رجوع نماید و استفاده نماید و هر کس به هر نحو تواند در نشر و ترویج آنها به اعتقاد أحقر باید سعی و کوشش را فرو گذاشت ندارد تا چنانچه در نظر است اعلاء کلمه حق و ادحاض باطل شود که خدمتی شایستهتر از این بطریقه حقّه و فرقه ناجیه کمتر در نظر است.»
و در نامهای دیگر که به زبان عربی نگاشته است چنین میگوید: «من در کتاب شما، مطالب عالی و ارجمند خواندم، نسیم خوش تحقیقاتی که شما برای پیدا کردن این مطالب به کار بردهاید، بر هر مشک پرورده و معجون دماغپروری برتری دارد. عبارات رسای کتاب، دلیل پختگی نویسنده است و اشارات جهل زدای آن مایه دقت و آموختن. و چگونه چنین نباشد؟ در حالی که کتاب از سرچشمههای فکری تابناک نشأت گرفته و به دست مجسمه اخلاص و تقوی تألیف یافته است. آری کتاب باید از این دست باشد و مؤلف از این گونه و اگر غیر از این باشد هرگز مباد و مباد.»
همچنین شیخ زین العابدین مازندرانی نامههایی به بزرگان هند مینویسد و در آنها از میر حامد حسین و تألیفات ایشان تجلیل میکند و آنان را تشویق مینماید تا دیگر آثار میر حامد حسین را به چاپ برسانند و ضمن نامه مفصلی خطاب به میر حامد حسین چنین میگوید: «… کتابی به این لیاقت و متانت و اتقان تا الآن از بنان تحریر نحریری سر نزده و تصنیفی در اثبات حقّیت مذهب و ایقان تا این زمان از بیان تقریر حبر خبیری صادر و ظاهر نگشته. از عبقاتش رائحه تحقیق وزان و از استقصایش استقصا بر جمیع دلائل عیان و للّه درّ مؤلّفها و مصنّفها…»
شیخ عباس قمی در فوائد الرضویه مینویسد: «وجود آنجناب از آیات الهیه و حجج شیعه اثنی عشریه بود هر کس کتاب مستطاب عبقات الانوار که از قلم درربار آن بزرگوار بیرون آمده مطالعه کند میداند که در فن کلام سیما در مبحث امامت از صدر اسلام تاکنون احدی بدان منوال سخن نرانده و بر آن نمط تصنیف نپرداخته و الحق مشاهد و عیان است که این احاطه و اطلاع و سعه نظر و طول باع نیست جز بتأیید و اعانت حضرت إله و توجه سلطان عصر روحنا له فداه»
منابع
- طباطبایی، سید عبدالعزیز، موقف الشيعة من هجمات الخصوم.
- مجلة تراثنا (ج۶)، مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۰۷ق.
- تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء.
- کتابشناخت نرم افزار سیره نبوی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
- لکنهوی، میرحامد حسین، عبقات الأنوار، اصفهان، کتابخانه عمومی امام امیرالمومنین، ۱۳۶۶ش.