جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
155,750
دوران جنگ بود. بعد از شش صد سال صلح و آرامش، اشباح و شبح واره ها در جنگی خونین و مرگبار به روی یکدیگر اسلحه کشیده بودند. جنگ زخم ها با آمدن ارباب شبح واره ها آغاز شد. مقدر شده بود که او مردمش را به پیروزی قطعی و نهایی برساند مگر آنکه قبل از هم خونی کامل با شبح واره ها کشته می شد.
به گفته ی آقای تینی، مرد قدرتمند و اسرار آمیز، فقط سه شبح چنین فرصتی را در اختیار داشتند که از اقدام ارباب شبح واره ها جلوگیری کنند. آن سه نفر عبارت بودند از: شاهزاده و نچا مارچ، آقای کرپسلی که زمانی ژنرال بود و من- دارن شان نیمه شبح.
آقای تینی پیش بینی کرده بود که در این راه، ما چهار بار با ارباب شبح واره ها روبه رو می شویم و هر بار سرنوشت همه ی اشباح در دست ما خواهد بود تا آن را رقم بزنیم. اگر ما او را می کشتیم در جنگ زخم ها پیروز می شدیم؛ وگرنه شبح واره ها موفق می شدند به فتحی وحشیانه دست یابند و قبیله ی اشباح را به کلی از روی زمین محو و نابود کنند.
شب های خونین مرگ
شهر، که روزگاری در آرامش به سر می برد، تحت فشار است. در شش ماه گذشته، یازده نفر به شکل وحشیانه ای به قتل رسیده اند- خون قربانیان را از بدنشا بیرون کشیده و جسدشان را در مکان های عمومی گوناگون رها کرده اند. بسیاری دیگر نیز در تاریکی شب ناپدید شده اند، که ممکن است اجساد بی جانشان گوشه ی خیابان ها افتاده و در تاریکی و تنهایی، در حال تجزیه شدن باشند.
مقامات رسمی نمی توانند این کشتارهای لگام گسیخته و بی رحمانه را توجیه کنند.آنها باور ندارند که قتل ها کار یک نفر باشد، و همچنین نمی توانند این جنایت ها را به هیچ یک از جانیان شناخته شده نسبت دهند. طی بزرگترین عملیات پلیسی در تاریخ شهر، اکثر شبکه های جنایت کاری محلی متلاشی شدند.
«دارن شان» آزمون های دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله ی اشباح پذیرفته شده است. اما او اکنون باید با آزمون های دیگری مواجه شود که بیشتر به کابوس می مانند. بازگشت به مدرسه، پیدا کردن جنایتکاران خون آشامی که در تاریکی شب انسان های بی گناه را می کشند، یافتن ارباب شبح واره ها، و از همه دردناک تر، رویارویی دوباره با تلخی های گذشته، از جمله ی این آزمون های کابوس مانندند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک