84,000
جمعه شبی در اوایل پاییز ۱۳۸۹ ، رادیو هفت دو ماهی است که متولد شده سرخوش از ایده ای که دارد روز به روز پیش می رود با چند نفر از بچه ها در منزل آقای مسعود فروتن جمع شده ایم. در نیمه های مهمانی پسر جوانی هم به ما اضافه میشود که ظاهراً اسمش «امیر علی» است؛ خواهرزاده ی صاحبخانه مسعود فروتن او را معرفی میکند و می گوید علاقه مند به نویسندگی است. دنیا دور سرم میگردد. دوباره یک علاقه مند نویسندگی که باید با او سروکله زد کتاب لغت دستش داد، به او گفت که فعل و فاعل چیست و ... لبخند میزنم و جدی اش نمی گیرم. راستش قیافه اش هم به همه جور شغلی می خورد الا نویسندگی آن شب، پسر جوان معذب به نظر می رسد. این را می شود از لبخندهای مصنوعی اش فهمید و این که از هر فرصتی استفاده میکند تا..
ورزشکاران عزیز خواستم من و دوستم را هم به جمع خود راه دهند که چون یار کم داشتند پذیرفتند. نکته ی جالب در جریان بازی لگدهای وقت و بی وقت و محکمی بود که مهران به ساق پسر استاد می زد. رفیق کند ذهنم را کنار کشیدم که چی کار میکنی؟ و جوابی شنیدم که باز حکایت از آن وقار و متانت کم نظیر داشت: «آقا بابای این بالأخره من رو میندازه؛ بذار بزنم شل و پلش کنم اقلا دلم خنک شه !» به هزار مکافات، تندیس نزاکت را قانع کردم که فعلاً گزینه ی نظامی را از روی میز بردارد بلکه با مذاکره راهی یافت شود با باخت مصلحتی که به پسر استاد و یارانش دادیم همه جوره دل طرف به دست آمد و رفتیم سر اصل مطلب و نقشه ی خود را مطرح کردیم که از این قرار بود پسرک می بایست در قبال یک شیتیل مبسوط برگه ی مهران را از لابه لای ورقه های امتحانی بیرون بکشد و به دست ما برساند و بعد از اصلاحات اساسی سرجایش برگرداند. جوانک ابتدا امتناع می کرد اما دوست محترم من مدام بر مبلغ می افزود: به سی دی به ساندویچ دو تا سی دی دو تا ساندویچ دو تا سی دی، به دونونه تمومش کن و بدین ترتیب قرارداد منعقد شد. پسر استاد به خانه جهید و به این بهانه که پدرش به زودی سر خواهد رسید گفت فقط ده دقیقه وقت داریم. تردستی و مهارتش نشان داد که آن طفره رفتن های اولیه فقط محض بالا بردن حق الزحمه بود و طرف کننده ی کار است. با رو شدن برگه و مقایسه ی رنگ بنفش خودکار مصرف شده ی سر جلسه و آن قلم سیاه رنگ در دست مهران فریاد زدم: «این طوری که...
من امیر علی نبویان هستم متولد دوم فروردین هزار و سیصد و پنجاه و نه فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی مازندران این قصه ها - شکر خدا - «اتوبیوگرافی» نیستند و تمامش ساخته ی این ذهن مشوش ژولیده است امیدوارم که دوستان آنچه را قلم نحیف و سواد خفیف بنده مرتکب شده است به بزرگواری ببخشند.
راستی این قصه ها ادامه دارد.
در حال حاضر مطلبی درباره امیرعلی نبویان نویسنده قصه های امیرعلی 2 در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک