کتاب حمام ها و آدم ها را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب حمام ها و آدم ها
حمام ها و آدم ها
موجود
4.2 (4)
معرفی محصول
مجموعه داستان طنزی است از میخاییل زوشنکو نویسنده خوش قریحهی روس.
زوشنکو، همانند گوگول، “میانِ گریه” میخندد، ولی خندهاش امیدوارانه است و البته همین امید را هم به طنز میگیرد؛ چنان که خودش میگوید: ولتر زمانی با خندهی خود شعلههایی را فرونشاند که مردم را در آنها میسوزاندند، ولی ما با خندهی خود میخواهیم دستکم چراغ کوچکی را روشن کنیم که برخی از مردم در نور آن ببینند چه چیزی برایشان خوب است و چه چیزی بد…اگر این گونه شود، آنگاه میتوانیم بگوییم که در نمایش زندگی، نقش ناچیز خود را به عنوان منشی و نورپرداز صحنه درست اجرا کردهایم.
زوشنکو میگوید: کلا نویسنده بودن خیلی کار سختی است. مثلا به خاطر همین ایدئولوژی. الان از نویسنده انتظار میرود ایدئولوژی داشته باشد.
مثلا وارونسکی مینویسد: نویسندهها باید ایدئولوژی خود را دقیقا مشخص کنند. این برای من خبر بدی است! بفرمایید ببینم چه ایدئولوژی دقیقی از من درمیآید وقتی حتی یک حزب هم نمیتواند من را در مجموع به سمت خودش جلب کند؟ من از دید اعضای حزبها آدم متعهدی نیستم. باشد.
خودم هم دربارهی خودم میگویم: من نه کمونیستم، نه اِس اِر، نه سلطنت طلب؛ فقط یک آدم روس هستم. تازه شعور سیاسی هم ندارم.
به شرافتم قسم، هنوز که هنوز است نمیدانم فرضا گوچکوف مال کدام حزب است. شیطان هم سر در نمیآورد او عضو کدام حزب است! میدانم بلشویک نیست، ولی این که اِس اِر است یا کادت، این را نمیدانم و نمیخواهم بدانم.
اگر هم بفهمم، باز پوشکین را به اندازهی گذشته دوست خواهم داشت. خیلیها به همین خاطر از دست من ناراحت میشوند (میگویند بعد از سه تا انقلاب هنوز شعور درست و حسابی ندارد.) ولی واقعیت همین است. این بیخبریها واقعا مایهی خوشحالی من است.
گریگوری ایوانویچ گفت: همشهریها، قبلا اوضاع سادهتر از حالا بود. بساط خواستگاری مثل کف دست واضح و روشن بود. مثلا میگفتند: این عروس، این مادرش،این هم جهیزیه. وقتی هم حرف به جهیزیه میرسید، دقیقا میگفتند جهیزیه چیست: پول نقد است یا شاید خانه.
اگر پول نقد بود، پدر محترم مقدارش را اعلام میکرد. اگر خانه بود، باز میگفتند چه جور خانهای است، پِی سنگی دارد یا چوبی. همه چیز معلوم بود، همه چیز قابل فهم بود، هیچ کلکی هم در کار نبود. ولی حالا چه؟
خواستگارها به هر دری هم بزنند از چیزی سر در نمیآورند. چون پدرزنهای امروزی همچین عادتی ندارند که پول نقد بدهند. این وسط دامادهایی هم که چشمشان دنبال مال و منال عروس است کارشان زار است.
اموال غیر منقول را در نظر بگیریم: مثلا یک پالتو پوست در راهرو ورودی خانه آویزان شده. همیشه همانجاست. یک ماه، دو ماه، پالتو از جایش تکان نمیخورد؛ هر روز جلو چشمت است، هر روز دستت به آن میخورد.
ولی وقتی به مرحلهی عمل میرسی، معلوم میشود پالتو پوست مال مستاجر اتاق بغلی است و نه مال عروس. یا تشک فنری؛ نگاهش که میکنی به نظر میرسد فنری است ، ولی وقتی رویش دراز میکشی معلوم میشود با پَر پُرش کردهاند. حالا شما میمانید و این مال و منال بیشتر خونتان را کثیف میکند.
در حال حاضر مطلبی درباره میخاییل زوشنکو
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر
خود،
نویسنده
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
آبتین گلکار متولد سال ۱۳۵۶ در تهران. گلکار پژوهشگر زبان و ادبیات روسی و استادیار دانشگاه تربیت مدرس است. آنتون چخوف، آلکساندر پوشکین، ویکتور مرژکو، ولادیمیر نیکالایویچ واینوویچ، آلکساندر هرتسن و میخاییل زوشنکو تعدادی از نویسندگانی هستند که آبتین گلکار آثاری از آنها را ترجمه کرده است. گلکار تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در دانشگاه تهران و مقطع کارشناسی ارشد و دکترای ادبیات روسی را در دانشگاه ملی تاراس شفچنکو کییف در اکراین گذرانده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک