جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
46,920
دنی تو میتوانی هر روز و هر وقت که دلت می خواهد بادبادک را هوا کنی اما هیچ وقت نباید به تنهایی بالن را به هوا بفرستی، مگر اینکه من همراه تو باشم. چون این کار، کار خطرناکی است!
بسیار خوب پدر!
تو باید قول بدهی که هرگز به تنهایی بالن را هوا نکنی قول می دهم!
ما یک خانه درختی هم روی درخت بزرگ بلوط در قسمت بالای زمین خودمان با ارتفاع بلندی از زمین ساخته بودیم. یک تیر و کمان هم داشتم. کمان را که حدود یک متر طول داشت از یک تکه نهال درخت زبان گنجشک ساخته بودم تیرها هم با پرهای دم کبک و قرقاول پرواز می کردند. من چوب پاهایی هم داشتم قدم با آنها به دو متر می رسید و یک چوب خمیده هم داشتم که بعد از پرتاب و طی مسافت زیادی پیش خودم بر می گشت و روی زمین جلوی پایم می افتاد.
برای روز جشن هشتمین سالگرد تولدم، یک چیز بسیار جالب و عجیب داشت، آماده میشد دو روز قبل از آن ورود من به کارگاه ممنوع شده بود برای اینکه پدرم داشت آن را می ساخت. صبح روز جشن تولدم یک ماشین عجیب و جالب که با چهار چرخ کوچک دوچرخه و چند جعبه چوبی ساخته شده بود، از کارگاه بیرون آمد. این ماشین از آن چهار چرخه های معمولی نبود ماشین، یک پدال برای ترمز کردن یک ژل یک محل راحت برای نشستن و یک سپر قوی برای جلوگیری از صدمه تصادف داشت من هر روز آن را به بالای تپه پشت پمپ بنزین می بردم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک