جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
58,460
در سپتامبر سال ۲۰۱۶ وبلاگ نویس و مفسر تأثیرگذار، اندرو سالیوان، مقاله ای ۷۰۰۰ واژه ای با عنوان «زمانی انسان بودم برای مجله نیویورک نوشت عنوان فرعی این مقاله هشدار دهنده بود بمباران بی پایان ،اخبار، شایعات و تصاویر ما را به معتادانی شیفته اطلاعات تبدیل کرده است. این مسئله مرا آشفته کرده است و شاید شما را هم پریشان کند.
این مقاله به طور گسترده ای به اشتراک گذاشته شد با وجود این اعتراف میکنم که وقتی برای بار اول آن را خواندم هشدار سالیوان را کاملاً درک نکردم من یکی از معدود افراد نسل خویش هستم که هرگز در شبکه های اجتماعی فعالیت نداشتم و مایل هم نبودم وقت زیادی را صرف وبگردی کنم در نتیجه، تلفن همراهم تقریباً نقش کمی در زندگی ام دارد؛ واقعیتی که مرا خارج از تجربه موضوع اصلی این مقاله قرار میدهد به عبارت دیگر میدانستم که نوآوریهای عصر اینترنت نقش مداخله گرانه فزاینده ای را در زندگی مردم ایفا میکند اما درک عمیقی از معنای آن نداشتم. البته تا وقتی همه چیز تغییر کرد.
پیشتر و در سال ۲۰۱۶ کتابی با عنوان کار عمیق منتشر کردم این کتاب درباره کم ارزشی تمرکز عمیق بود و اینکه چطور تأکید دنیای حرفه ای بر ابزارهای ارتباطی گیج کننده افراد را از ارائه بهترین کار خود باز میدارد. همان طور که کتاب مخاطبانی پیدا میکرد کم کم پیامهای بیشتری از خوانندگان آن به دستم میرسید.
می توانست هماهنگی در گروه فیس بوک را حفظ کند، در عین حال صفحه اطلاعات به روز در شبکه را خالی نگه دارد. اما وقتی متوجه شد که میتواند صفحه اعلان های فیس بوک را علامت گذاری کند، رویکرد متفاوتی به هدفی مشابه پیدا کرد که به او اجازه می داد به طور مستقیم به صفحه ای برود که گروه دانشجویی فارغ التحصیلان در آن پست میگذارند و از مطالبی که حواس او را پرت میکردند دوری کند بلر نیز کاری مشابه انجام داد. او صفحه رویدادهای فیس بوک را علامت گذاری کرد تا بتواند ضمن گذر از همه] مطالب مزخرف موجود در فیس بوک رویدادهای اجتماعی آتی را بررسی کند بلر به کند. به من گفت که اطلاع از این رویدادهای محلی با صفحه برگزیده پنج دقیقه از وقت او را یک یا دو بار در هفته میگیرد. همین طور کارینا و اما وقت ناچیزی در این شبکه صرف میکنند. در مقابل کاربران فیس بوک به طور میانگین کمی بیشتر از پنجاه دقیقه در روز را صرف تولیدات این شرکت میکنند شاید این روشها برای بهبود استفاده کوچک به نظر برسند اما در زندگی روزمره مینیمالیستهای دیجیتال تفاوت عمده ای ایجاد میکنند. نمونه ای دلچسب از مینیمالیسم دیجیتال که ارزش جدیدی را هویدا میکند داستان دیو مدیری خلاق و پدر سه فرزند است. دیو پس از پذیرفتن مینیمالیسم استفاده مداوم از رسانه های اجتماعی را فقط به یک شبکه - یعنی اینستاگرام - کاهش داد که از نظر او مزایای زیادی برای علاقه عمیقش به هنر داشت. بر اساس روش واقعی مینیمالیستهای دیجیتال دیو فقط به استفاده نکردن از اینستاگرام رضایت نداد بلکه او با جدیت فکر کرد که چطور میتواند از این ابزار در زندگی خود بهترین استفاده را بکند بالاخره تصمیم گرفت که هر هفته از پروژه هنری شخصی اش یک تصویر آپلود کند او توضیح داد این برای من یک روش عالی است تا بایگانی تصویری از آثارم داشته باشم او همچنین صفحه های انگشت شماری را دنبال میکند؛ همه آنها به هنرمندانی تعلق دارند که کارهایشان برای او الهام بخش اند. به این صورت او میتواند سریع و مفید اطلاعات لازم را بررسی کند.
طرفداران مینیمالیسم دیجیتال افرادی هستند آرام و شاد که بدون چک کردن مداوم تلفن همراه با ما به گرمی معاشرت میکنند کتابهای خوب می خوانند. و یا در اوقات فراغت سرگرم کارهای مهارتی و فنی میشوند. از اخبار و وقایع روز آگاه اند. اما در آنها غرق نمیشوند هراسی ندارند که مبادا فرصتی را از دست داده باشند. زیرا به خوبی میدانند چه فعالیتهایی به زندگی معنا می بخشد و رضایت خاطرشان را فراهم می آورد. نیوپورت نشان میدهد که چگونه درباره استفاده از رسانه های اجتماعی تجدید نظر کنیم، مجدداً لذتهای دنیای آفلاین را کشف کنیم و با اختصاص دوره های خلوت گزینی با نیروی قدرتمند درونمان ارتباط برقرار کنیم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک