جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
318,200
او با شاتگانش به سمت چپ اشاره کرد خط قرمزی در سطح کمر روی دیوار نقاشی شده بود یک مسیر راهنمای آتش سوزی بود. حدس میزدم به بیرون منتهی شود ولی ما داشتیم در جهت اشتباه میرفتیم. داشتیم به داخل زندان می رفتیم، نه خارج آن به دنبال خط قرمز از میان کریدورها عبور کردیم و از پله ها بالا رفتیم. هابل جلو بود و من پشت سرش بودم اسپایوی هم با شاتگان پشت سر من بود. خیلی تاریک بود. فقط چراغهای اضطراری کم نور روشن بودند. وقتی به یک پاگرد رسیدیم اسپایوی ما را متوقف کرد. کارتش را روی یک قفل الکتریکی کشید. قفلی که هنگام به صدا درآمدن آژیر در اضطراری آتش سوزی را باز میکرد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک