1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب مراقبت و تنبیه

معرفی کتاب مراقبت و تنبیه

3.3 (2)
کتاب مراقبت و تنبیه (تولد زندان)، اثر میشل فوکو ، با ترجمه نیکو سرخوش ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات نی ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 210,000 23%

161,700

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر

فهرست

  • کتاب مراقبت و تنبیه تولد زندان اثر میشل فوکو مترجم نیکو سر خوش منتشر شده است 
    مطالعه‌ی حاضر از چهار قاعده‌ی کلی پیروی می‌کند:1. متمرکز نکردن مطالعه‌ی سازوکارهای تنبیهی صرفاً بر اثرهای «سرکوب‌گر» آن‌ها و جنبه‌ی «مجازات» آن‌ها، بلکه جا دادن دوباره‌ی این سازوکارها در مجموعه‌ای کامل از اثرهای مثبت و احتمالی آن‌ها، حتا اگر این اثرها در نگاه نخست حاشیه‌ای باشند. بنابراین درنظر گرفتن تنبیه به منزله‌ی یک کارکرد پیچیده‌ی اجتماعی.2. تحلیل روش‌های تنبیهی نه به‌منزله‌ی پیامدهای ساده‌ی قواعد حقوقی یا شاخص‌های ساختارهای اجتماعی؛ بلکه به‌منزله‌ی تکنیک‌هایی که ویژگی خود را در قلمرو عمومی‌ترِ سایر روش‌های قدرت دارند. درنظر گرفتن مجازات‌ها از دورنمای تاکتیک سیاسی.3. به‌جای بررسی تاریخ حقوق جزایی و تاریخ علوم انسانی به‌منزله‌ی دو مجموعه‌ی مجزا که تلاقی‌شان می‌تواند اثری خواه مختل‌کننده خواه مفید بر یکی یا دیگری یا شاید بر هر دو داشته باشد، بررسی این‌که آیا زهدانی مشترک وجود ندارد و آیا هر دوی این تاریخ‌ها محصولِ یک فرایندِ واحدِ صورت‌بندیِ «شناخت‌شناسیک [اپیستمولوژیک] ـ قضایی» نیستند؛...

مشخصات محصول

نویسنده: میشل فوکو
ویرایش: -
مترجم: نیکو سرخوش
تعداد صفحات: 391
انتشارات: نی
وزن: 382
شابک: 9789643124328
تیراژ: -
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

«مراقبت و تنبیه» عنوان کتابی است که میشل فوکو فیلسوف و نظریه‌پرداز فرانسوی آن را در سال ۱۹۷۵ نوشته است. محوریت بحث این کتاب فوکو آن است که دولتی با شاخصه‌های دولت مدرن، چگونه رفتار شهروندانش را کنترل و جهت‌دهی می‌کند؟

فوکو در این کتاب، ساختاردهی ذهن و شکل‌پذیری آن را در قالب نظامی که انضباط و اصول مراقبتی چهارچوب‌های آن را تعیین می‌کند، مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه می‌رسد که دولت (قدرت) از طریق نهادهایی همچون زندان، مدرسه، بیمارستان و… اصول انضباطی خاصی را پایه‌گذاری کرده و در قالب آن‌ها قوانین مسلط بر رفتار و روش‌های نظارتی را تدوین کرده و به اجرا می‌گذارد. بدین‌ترتیب زندگیِ سربازها، دانش‌آموزان، بیماران و افراد در بند در مسیر کنترل و نظارت قرار گرفته و رفتار صحیح به‌زعم قدرت، مورد تشویق قرار می‌گیرد و براساس اصول برساخته، رفتار خارج از مقررات مورد بازجویی و تنبیه قرار خواهد گرفت.

درنهایت هدف از پایه‌گذاری چنین سیستم نظارتی و مراقبتی، تبدیل فرد به یک انسان «بهنجار» و تربیت انسان‌هایی فرمانبر و مطیع است که از دید قدرت، برای جامعه مفید و سودمند هستند.

در کتاب «مراقبت و تنبیه ما» به نوعی با تبارشناسی انسان مدرن و سرچشمه‌های کنترل و مدیریت او مواجه می‌شویم.

فوکو در این کتاب پژوهشی، تفاوت نگاه سرکوبگرانه که مثلاً در نیمه اول قرن هجدهم بر روی بدن اعمال می‌شد (مُثله کردن، داغ زدن، ریختن مواد مذاب و…) را با نگاه کنونی که روح و درون انسان‌ها را از طریق کنترل روانی، انضباط و… کنترل می‌کنند واکاوی می‌نماید. بدین ترتیب، به نظر نمی‌رسد از بربریت تاکنون، چیزی تغییر کرده باشد و فقط روش‌ها عوض شده‌اند.

چکیده

معرفی مختصر کتاب در این کتاب فوکو :دودمان شکل‌گیری کالبد دردها را در چارچوب نظام‌های مراقبتی و انضباطی قدرت، مطالعه و بررسی می‌کند .وی مدعی است نهادهایی چون :مدارس، زندان، بیمارستان، کارگاه‌های انضباطی خاص به کار می‌رود، و در چارچوب آن‌ها مقررات حاکم بر رفتار و سلوک اقدامات مراقبتی و شیوه‌های نظارت بر آن‌ها، تدوین و به معرض اجرا در می‌آید .و بر این اساس، زندگی دانش‌آموزان، سربازان، بیماران و زندانیان، در معرض مراقبت و نظارت و تهیه گزارش قرار می‌گیرد، همچنین رفتار به هنجار تشویق، و رفتار نامطلوب با اقدامات مجازاتی مواجه می‌شود .به زعم وی، هدف غایی مراقبت و نظارت و انضباط به هنجار نمودن و از میان بردن بی انضباطی‌های اجتماعی و روانی و سرانجام تربیت انسان‌های مطیع و سود آور در جامعه است .فوکو معتقد است در شیوه‌های مراقبتی و کیفری ما قبل مدرن، روش‌های وحشیانه شکنجه و آزار بدی به کار می‌رفت، اما به تدریج از قرن 18به بعد مجازات‌های بدنی جای خود را به مجازات‌های ظریف روانی داد .یعنی از اواخر قرن 18کیفرها ماهیت غیر خشن یافت .از این تاریخ مجازات‌های جدید روح را آماج خود قرار داد، و از طرفی مجموعه کیفر شناسی جدید به جانب مراقبت فراگیر معطوف شد .از این تاریخ به بعد زندان‌ها، مدارس، و آسایشگاه‌های روانی به منظومه‌هایی از نظارت فراگیر تبدیل شد که فرد را درمعرض مراقبت دائمی و بدون وقفه قرار می‌داد . فوکو این منظومه را ((میکروفیزیک قدرت)) می‌نامد .

گوشه ای از کتاب

دامی‌ین (به جرم سوء قصد به جان شاه) در دوم مارس ۱۷۵۷ محکوم شد که «در برابر در اصلی کلیسای پاریس به جرم خود اعتراف و طلب مغفرت کند» و از آنجا «با یک تا پیراهن و مشعلی از موم مشتعل به وزن نزدیک به یک کیلو در دست، در یک گاری به میدان گرو برده شود و بر قاپوقی که در آنجا بر پا شده، با انبری گداخته و سرخ‌ سینه، بازوها، ران‌ها و ماهیچه‌های ساق‌هایش شکافته شود، و دست راستش درحالی‌که در آن چاقویی را گرفته که با آن به جان شاه سوء قصد کرده، با آتش گوگرد سوزانده شود و روی شکاف‌های ایجادشده در بدنش سرب مذاب، روغن‌جوشان، صمغ گداخته و موم و گوگرد مذاب ریخته شود و سپس بدنش با چهار اسب کشیده و چهار شقه شود و اندام‌ها و بدنش سوزانده شود، خاکستر شود و خاکسترهایش به باد سپرده شود.»

گازت د آمستردام در اول آوریل ۱۷۵۷ می‌نویسد: «سرانجام او را چهار شقه کردند. این کار بسیار طول کشید چون اسب‌هایی که برای این منظور استفاده شده بودند، عادت به کشیدن نداشتند. به جای چهار اسب، از شش اسب استفاده شد و چون باز هم کافی نبود، مجبور شدند برای شقه کردن، ران‌های آن سیه‌روز و رگ و پی‌اش را قطع کنند و مفصل‌هایش را از هم جدا کنند…

می‌گویند با آنکه او همیشه بسیار فحاش بوده، اما هیچ کفر و ناسزایی از دهانش خارج نشده است و فقط از فرط درد، فریادهایی دل‌خراش می‌کشیده و اغلب تکرار می‌کرده: خدایا به من رحم کن! یا عیسی مسیح کمکم کن!» تیمارِ کشیشِ سن-پل نیز که به رغم کهولت سن، از تسلی این دردمند غافل نمی‌ماند، تماشاگران را بسیار تحت تأثیر قرار داد.

بوتن، افسر نگهبان، می‌گوید: «گوگرد را افروختند اما آتش آن‌قدر کم‌جان بود که فقط سطح پوست دست را کمی سوزاند. سپس جلاد که آستین‌ها را تا بازو بالا زده بود، انبری فولادی به طول تقریباً نیم متر که به همین منظور ساخته شده بود برداشت و نخست، عضله‌ی ساق پای راست، سپس ران و آنگاه دو بخش عضله‌ای بازوی راست و پس از آن سینه را شکافت. با آنکه جلاد مزبور قوی و تنومند بود زور بسیاری می‌زد تا با دو یا سه بار گرفتن یک نقطه از گوشت در انبر خود و پیچ و تاب دادن آن، قطعه‌هایی از گوشت را جدا کند. هر قطعه‌ای که او جدا می‌کرد زخمی به اندازه‌ی یک سکه‌ی شش لیوری به جا می‌گذاشت.»

پس از این شکافتن‌ها و جدا کردن‌ها با انبر، دامی‌ین که بدون فحش و ناسزا، فقط داد و فغان بسیار سر می‌داد، سر را بلند می‌کرد و به خود نگاهی می‌انداخت. همان جلاد با چمچه‌ای آهنی مایع جوشانی را از یک دیگ برداشت و به مقدار فراوان روی هر جراحت ریخت. سپس طناب‌هایی را که باید به اسب‌ها بسته می‌شد با طناب‌هایی نازک‌تر به بدن آن عذاب‌شده وصل کردند و بعد طناب‌ها را به اسب‌ها بستند و هر اسب را در امتداد هر یک از بازوها و پاها قرار دادند.

آقای لوبرتون، منشی دادگاه، چندین‌بار به آن عذاب‌شده نزدیک شد تا از او بپرسد که آیا چیزی برای گفتن دارد یا نه، و او پاسخ منفی می‌داد و هر بار که شکنجه می‌شد همان‌گونه که گویا ملعون‌ها در دوزخ فریاد می‌کشند، فریاد می‌کشید: «خدایا مرا ببخش! پروردگارا مرا ببخش.» به‌رغم تمامی این دردها، او هرازگاهی سر را بلند می‌کرد و جسورانه به خود نگاه می‌کرد. طناب‌های بسیار محکمی که انتهای آن‌ها توسط مردانی کشیده می‌شد، درد وصف‌ناپذیری در او ایجاد می‌کرد. آقای لوبرتون یک‌بار دیگر به او نزدیک شد و از او پرسید که چیزی برای گفتن دارد و او گفت نه.

کشیشان اعتراف‌گیر گروهی به او نزدیک شدند و مدت درازی با او حرف زدند؛ او شمایل مسیح بر صلیب را که کشیشان به سوی او دراز می‌کردند، مشتاقانه می‌بوسید و لب‌ها را باز می‌کرد و تکرار می‌کرد: «یا عیسی مسیح مرا ببخش!»

هریک از اسب‌ها، درحالی‌که یک عضو را به‌طور مستقیم می‌کشیدند، تقلای بسیار زیادی می‌کردند. افسار هر اسب در دست یک جلاد بود. یک ربع ساعت بعد، باز همان مراسم اجرا شد و سرانجام پس از چندین بار تکرار مجبور شدند که راستای حرکت اسب‌ها را تغییر دهند، یعنی اسب‌های بسته‌شده به بازوها در راستای سر و اسب‌های بسته شده به ران‌ها در راستای بازوها. همین کار باعث شکسته شدن مفصل بازوها شد. این کار نیز چندین بار بدون موفقیت تکرار شد. او سرش را بلند می‌کرد و به خود نگاه می‌کرد. مجبور شدند دو اسب دیگر هم به اسب‌هایی که به ران‌ها بسته شده بود بیفزایند که روی هم شش اسب شد. اما این‌بار نیز موفقیتی به دست نیامد.

سرانجام سامسون جلاد به آقای لوبرتون گفت که راهی و امیدی برای موفقیت نیست و به او گفت که از آقایان بپرسد که آیا اجازه می‌دهند زندانی را مثله کند. آقای لوبرتون که از شهر بازگشته بود دستور داد که کار را از سر بگیرند و این کار انجام شد؛ اما اسب‌ها از کشیدن سر باز می‌زدند و یکی از اسب‌هایی که به ران بسته شده بود زمین خورد. کشیش‌های اعتراف‌گیر دوباره به سوی او آمدند تا باز هم با او صحبت کنند. او به آنان گفت: آقایان مرا ببوسید. چون کشیش سن-پل جرأت این کار را نداشت، کشیش مارسی‌یی از زیر طناب بسته‌شده به دست چپ او رد شد و پیشانی او را بوسید. جلادان دور هم جمع شدند و دامی‌ین به آن‌ها گفت که ناسزا نگویند، کارشان را انجام دهند، که او از آن‌ها کینه‌ای به دل ندارد؛ او از آن‌ها می‌خواست که نزد خداوند برای او دعا کنند و از کشیش سن-پل خواست که در اولین مراسم عشاء ربانی برای او دعا کند.

نویسنده

میشل فوکو

میشل فوکو

زادۀ پانزدهمین روز اکتبر ۱۹۲۶ در پواتیۀ فرانسه. پدرش، پل فوکو، از جراحان ثروتمند فرانسوی بود.

فوکو با هر معیاری که سنجیده شود، یکی از سرآمدان متفکران قرن بیستم است که ایده‌ها و نظریاتش معمولاً در محافل گوناگون به بحث گذاشته می‌شود.

نظریات فوکو در زمینه‌های گوناگونی چون جامعه‌شناسی، سیاست و تاریخ از مستندترین نظریات یک فیلسوف-متفکر در سده‌های اخیر است؛ برای مثال نظریۀ فوکو دربارۀ زبان، آنجا که معتقد است؛ زبان بازتاب‌دهندۀ حقیقت جهان نیست، بلکه فقط انعکاسی است از تجربۀ شخصی هر فرد یا سیستم.

فوکو دربارۀ پیوند میان زبان و قدرت معتقد است: میان زبان و قدرت، نوعی همبستگی پایاپای وجود دارد، قدرتمندان از زبان برای حفظ و پیشروی پایگاه‌های خود، نوعی استفادۀ ابزاری می‌کنند و از این لحاظ، زبان کارکردی ابزاری پیدا می‌کند.

دهه‌های شصت و هفتاد در فرانسه، دهه‌های پرآشوبی بود و نظام فکری فوکو محصول چنان شرایطی است. فوکو می‌گوید: «هر رابطۀ اجتماعی، رابطۀ قدرت است، البته لزوماً هر رابطۀ قدرت لزوماً به سلطۀ آشکار منجر نمی‌شود.»

میشل فوکو دو بار نیز به کشورمان سفر کرده که حاصل این سفرها، مجموعه گزارش‌ها و یادداشت‌هایی شد که برای روزنامۀ کوریره دلا سرا نوشت.

باید از جامعه دفاع کرد، نظم گفتار، گفتمان و حقیقت، ملاحظاتی دربارۀ مارکس و بررسی یک پروندۀ قتل ازجمله آثار اوست.

مترجم

نیکو سرخوش

در حال حاضر مطلبی درباره نیکو سرخوش مترجم کتاب مراقبت و تنبیه در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

نیکو سرخوش

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید