1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب آخرین شیطان

معرفی کتاب آخرین شیطان

4.4 (2)
کتاب آخرین شیطان، اثر ایساک باشویس زینگر ، با ترجمه سپاس ریوندی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1402 توسط انتشارات ماهی ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 125,000 26%

92,500

محصولات بیشتر

فهرست

  • کتاب آخرین شیطان نویسنده: ایساک باشویس زینگر ترجمه: ریوندی توسط نشر ماهی منتشر شده است.

مشخصات محصول

نویسنده: ایساک باشویس زینگر
ویرایش: -
مترجم: سپاس ریوندی
تعداد صفحات: 184
انتشارات: ماهی
وزن: 217
شابک: 9789642092956
تیراژ: -
سال انتشار: 1402
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

(داستان های عبری،قرن 20م)

چکیده

معرفی مختصر کتاب این کتاب وصفی از آثار «ایساک باشویس زینگر» است. نویسنده‌ای که گرچه ۵۵ سال از عمرش را در امریکا گذراند، اما همواره نه‌تنها به زبان «ییدیش»، که گویی برای «ییدیش‌زبانان» می‌نوشت، او در سال ۱۹۳۵ چهار سال قبل از حمله آلمان نازی به لهستان، این کشور را به مقصد امریکا ترک گفت. اما حوادث جنگ بین‌الملل دوم، هولوکاست و زندگی و مرگ دشوار تحت سیطره حکومت هیتلر و استالین به زودی بسیار از هم‌کیشان وی را نیز به مهاجرت به امریکا واداشت. بسیاری از داستان‌هاي زینگر، راوی وقایع و احوال همین دنیای در بیرون شاد و در درون غمگین، در ظاهر فقیر و در باطن غنی، است که از هزاران حکایت و قصه‌ای که او در کودکی جذب و هضم‌کرده، مایه گرفته‌اند و با سیل مهاجرت یهودیان به امریکا غنی‌تر هم شده‌اند. در بخشی از این کتاب می‌خوانید: «از آن پس، طایبله دیگر تنها ماند. زود پا به سن گذاشت، از گذشته‌ها برایش هیچ نمانده بود، الا رازی که نه هرگز می‌شد به زبان آورد و نه کسی آن را باور می‌کرد. رازهایی هستند که دل نمی‌تواند آن‌ها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می‌برد... . در مقام یک شیطان، شهادت می‌دهم که دیگر شیطانی باقی نمانده است. وقتی انسان خودش شیطان است، دیگر چه نیازی به شیطان؟ چرا باید کسی را که نزده می‌رقصد به گناه ترغیب کرد؟ من آخرین ترغیب‌کنندگان هستم...».

گوشه ای از کتاب

ینتل بعد از مرگ پدرش، دیگر هیچ دلیلی برای ماندن در یانف نداشت. در خانه تنهای تنها شده بود. البته طبعاً بودند کسانی که می‌خواستند بیایند و اتاقی از او اجاره کنند. دلاله‌های ازدواج هم دسته‌دسته درِ خانه‌اش را می‌زدند و خواستگارانی از لوبلین، توماشف و زاموستس را معرفی می‌کردند. اما ینتل نمی‌خواست ازدواج کند. ندایی درونی مدام به او می‌گفت: «نه!» بعد از جشن عروسی، چه بر سر یک دختر می‌آید؟ از همان وقت باید شروع کند به بشور و بساب و پخت و پز و تازه برود زیر دست مادرشوهر. ینتل می‌دانست که خمیره‌ی او مناسب زندگی زنانه نیست. نمی‌توانست دوخت و دوز کند. معمولاً غذایش ته می‌گرفت و شیرش سر می‌رفت. شیرینی شباتش هیچ‌وقت آن‌طور که باید نمی‌شد و خمیر حلایش هم ور نمی‌آمد. ینتل کار و بار مردان را ترجیح می‌داد. پدرش، رِب طودروس خدابیامرز، که سال‌های سال زمینگیر بود، با دخترش به مطالعه‌ی تورات مشغول می‌شد، انگار که او پسر باشد. به ینتل می‌گفت درها را قفل کند و پرده‌ها را بکشد و بعد با هم غرق خواندن اسفار خمسه‌ی تورات و میشنا و گمارا و شروح آن می‌شدند. ینتل چنان استعدادی از خود نشان داده بود که پدرش همیشه می‌گفت:

«ینتل، تو روح یک مرد را در خود داری.»

«پس چرا زن به دنیا آمده‌ام؟»

«حتی آن بالا هم گاهی اشتباهی رخ می‌دهد.»

بی‌شک ینتل به هیچ‌کدام از دختران شهر یانف شباهتی نداشت. لاغر و استخوانی و قدبلند بود. بعدازظهرهای شبات، وقتی پدرش می‌خوابید، شلوار و طلیت و کت ابریشمی او را می‌پوشید، کیپا و کلاه مخملی‌اش را به سر می‌گذاشت و خود را در آینه ورانداز می‌کرد. به مردی جوان و خوش‌تیپ و گندمگون می‌مانست و حتی پشت لب بالایش هم کرک مختصری داشت. تنها نشانه‌ی زنانگی‌اش گیس بافته‌اش بود و اگر پایش می‌افتاد، زدن مو هم کاری نداشت.

ینتل نقشه‌ای کشیده بود که فکرش شب و روز دست از سرش برنمی‌داشت. نه، او آفریده نشده بود تا سر و کارش با پخت و پز و ظرف و ظروف باشد و با زن‌های احمق همسایه گپ بزند و در صف قصابی سر نوبتش دعوا کند. از پدرش داستان‌های زیادی درباره‌ی یشیواها و خاخام‌ها و آدم‌های درس‌خوانده شنیده بود! کله‌اش پر بود از مباحث تلمودی و مسئله و فتوا و قاعده و قال فلان. او حتی پنهانی پیپ دراز پدرش را هم امتحان کرده بود.

نویسنده

ایساک باشویس زینگر

ایساک باشویس زینگر

ایساک باشویس زینگر، نویسنده‌ای که گرچه پنجاه و چند سال از عمرش را در امریکا گذراند، همواره نه‌تنها به زبان ییدیش، که گویی برای ییدیش‌زبانان می‌نوشت. او در ۱۹۳۵، چهار سال قبل از حمله‌ی آلمان نازی به لهستان، این کشور را به مقصد امریکا ترک گفت؛ اما حوادث جنگ بین‌الملل دوم، هولوکاست و زندگی و مرگ دشوار تحت سیطره‌ی حکومت هیتلر و استالین به‌زودی بسیاری از هم‌کیشان وی را نیز به مهاجرت به امریکا واداشت. فرهنگ یهودیان شرق اروپا، موسوم به اشکنازیم، از ریشه کنده شد و کثیری از بازماندگان به امریکای شمالی یا جنوبی گریختند.

بسیاری از داستان‌های زینگر راوی وقایع و احوال همین دنیای در بیرون شاد و در درون غمگین، در ظاهر فقیر و در باطن غنی است که از هزاران حکایت و قصه‌ای که او در کودکی جذب و هضم کرده مایه گرفته‌اند و با سیل مهاجرت یهودیان به امریکا غنی‌تر هم شده‌اند؛ زیرا بسیاری از کسانی که نوشته‌های او را در روزنامه‌های ییدیش می‌خواندند یا به برنامه‌ی رادیویی‌اش گوش می‌دادند با او آشنایی شخصی حاصل می‌کردند و سرگذشت و خاطرات خود و نیاکانشان را برایش باز می‌گفتند، به این امید که دستمایه‌ی خلق داستان‌های دیگری باشد.

به‌این‌ترتیب، شخصیت ایساک باشویس زینگر، مانند آبگیری که هزاران جویبار خُرد به آن می‌ریزند، محل تلاقی و اجتماع و البته پاسداشت سنن و روایات به‌جا‌مانده از یک فرهنگ بود. او که در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمده و پدر و پدربزرگ مادری‌اش هر دو خاخام حسیدی بودند، به‌وضوح از نقشی که پذیرفته آگاه بود و بدان می‌بالید. دستاوردهای ادبی او مصداقی هستند بر این ادعای ریچارد رورتی که اگر بگذاریم، محافظه‌کاری شاهکارهای خود را می‌آفریند. زینگر اگرچه در عصری می‌زیست که دوران اوج نوآوری‌های هنری و جاه‌طلبی‌های مهارگسیخته‌ی جریان‌های آوانگارد بود، بنا به تصریح خودش تمایل چندانی به تجربه‌گرایی در هنر نداشت و از سوی دیگر، از پذیرفتن نقش تعلیمی و تبلیغی و ایدئولوژیک و… هم سر باز می‌زد. او مدعی بود نقش و کارکرد ادبیات در سرگرم کردن مردم از عهد باستان تا زمان وی را، دست‌کم در جایگاه شرط لازم، نمی‌توان و نباید رها کرد. بنا به تعبیر خودش: «هیچ عذری ادبیات ملال‌آور را توجیه نمی‌کند.» با این همه، باید ملتفت بود که محافظه‌کاری وی اگر نه در روش، دست‌کم در محتوا متفاوت از نویسندگانی است که در نیمه‌ی اول قرن بیستم، به سبب اصرارشان بر ادامه‌ی سنت داستان‌نویسی قرن نوزدهم، محافظه‌کار قلمداد می‌شدند. به عبارت دیگر، محافظه‌کاری زینگر با محافظه‌کاری توماس مان، میخائیل شولوخوف یا روژه مارتن دوگار تفاوت داشت که وارث رئالیسم فلوبر و تولستوی بودند، زیرا او وارث سنت یهودی است، نه سنت ادبی اروپای مسیحی یا سکولار.

زینگر با زبان روایی خود و خاصه با ابتنا به طنز پنهان و آشکاری که از مهم‌ترین نقاط قوت اوست، سنتی را که وارث آن است به شکلی هرچه پرکشش‌تر برایمان بازآفرینی می‌کند.

مترجم

سپاس ریوندی

در حال حاضر مطلبی درباره سپاس ریوندی مترجم کتاب آخرین شیطان در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

سپاس ریوندی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید