1
92,500
ایساک باشویس زینگر، نویسندهای که گرچه پنجاه و چند سال از عمرش را در امریکا گذراند، همواره نهتنها به زبان ییدیش، که گویی برای ییدیشزبانان مینوشت. او در ۱۹۳۵، چهار سال قبل از حملهی آلمان نازی به لهستان، این کشور را به مقصد امریکا ترک گفت؛ اما حوادث جنگ بینالملل دوم، هولوکاست و زندگی و مرگ دشوار تحت سیطرهی حکومت هیتلر و استالین بهزودی بسیاری از همکیشان وی را نیز به مهاجرت به امریکا واداشت. فرهنگ یهودیان شرق اروپا، موسوم به اشکنازیم، از ریشه کنده شد و کثیری از بازماندگان به امریکای شمالی یا جنوبی گریختند.
بسیاری از داستانهای زینگر راوی وقایع و احوال همین دنیای در بیرون شاد و در درون غمگین، در ظاهر فقیر و در باطن غنی است که از هزاران حکایت و قصهای که او در کودکی جذب و هضم کرده مایه گرفتهاند و با سیل مهاجرت یهودیان به امریکا غنیتر هم شدهاند؛ زیرا بسیاری از کسانی که نوشتههای او را در روزنامههای ییدیش میخواندند یا به برنامهی رادیوییاش گوش میدادند با او آشنایی شخصی حاصل میکردند و سرگذشت و خاطرات خود و نیاکانشان را برایش باز میگفتند، به این امید که دستمایهی خلق داستانهای دیگری باشد.
بهاینترتیب، شخصیت ایساک باشویس زینگر، مانند آبگیری که هزاران جویبار خُرد به آن میریزند، محل تلاقی و اجتماع و البته پاسداشت سنن و روایات بهجامانده از یک فرهنگ بود. او که در خانوادهای روحانی به دنیا آمده و پدر و پدربزرگ مادریاش هر دو خاخام حسیدی بودند، بهوضوح از نقشی که پذیرفته آگاه بود و بدان میبالید. دستاوردهای ادبی او مصداقی هستند بر این ادعای ریچارد رورتی که اگر بگذاریم، محافظهکاری شاهکارهای خود را میآفریند. زینگر اگرچه در عصری میزیست که دوران اوج نوآوریهای هنری و جاهطلبیهای مهارگسیختهی جریانهای آوانگارد بود، بنا به تصریح خودش تمایل چندانی به تجربهگرایی در هنر نداشت و از سوی دیگر، از پذیرفتن نقش تعلیمی و تبلیغی و ایدئولوژیک و… هم سر باز میزد. او مدعی بود نقش و کارکرد ادبیات در سرگرم کردن مردم از عهد باستان تا زمان وی را، دستکم در جایگاه شرط لازم، نمیتوان و نباید رها کرد. بنا به تعبیر خودش: «هیچ عذری ادبیات ملالآور را توجیه نمیکند.» با این همه، باید ملتفت بود که محافظهکاری وی اگر نه در روش، دستکم در محتوا متفاوت از نویسندگانی است که در نیمهی اول قرن بیستم، به سبب اصرارشان بر ادامهی سنت داستاننویسی قرن نوزدهم، محافظهکار قلمداد میشدند. به عبارت دیگر، محافظهکاری زینگر با محافظهکاری توماس مان، میخائیل شولوخوف یا روژه مارتن دوگار تفاوت داشت که وارث رئالیسم فلوبر و تولستوی بودند، زیرا او وارث سنت یهودی است، نه سنت ادبی اروپای مسیحی یا سکولار.
زینگر با زبان روایی خود و خاصه با ابتنا به طنز پنهان و آشکاری که از مهمترین نقاط قوت اوست، سنتی را که وارث آن است به شکلی هرچه پرکششتر برایمان بازآفرینی میکند.
در حال حاضر مطلبی درباره سپاس ریوندی مترجم کتاب آخرین شیطان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک