جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
221,926
تقدیرانسان را رها نمیكند، لحظه به لحظه از نو نوشته میشود. لحظاتی میرسد كه كاری را كه گفته بودی انجام نمیدهم، انجام میدهی، چیزی را كه گفته بودی تحمل نمیكنم، تحمل میكنی، چیزی را كه دوست نداشتی دوست میداری، وقتی خیال میكنی نمیتوانی بروی، در لحظهای تصمیم به رفتن میگیری و میروی. میگویی مردم، اما باز زندگی میكنی... این داستان سفر نویسنده و دختر جوانی به نام دنیز است كه ذهنی بههم ریخته داشت. بدون اینكه چیزی همراه خود داشته باشند در جست و جویی كه نمیدانستند چه برسرشان خواهد آمد، فقط متكی به روزیای بودند كه قسمتشان خواهدشد. در طول هفت روز سفر بیآنكه پول، غذا، لباس و مهمتر از همه چیز برنامهای داشته باشند، شهر به شهر سفر كردند و در آخر زمانیکه به جایی كه شروع كرده بودند، بازگشتند، دیگر هیچكدام مثل سابق نبودند.
منبع: ناشر کتاب
- مسیر زیبا میانبر ندارد.
- اندیشیدن به پایان راه، تلاشی بیهوده است.
- گاهی سکوت میتواند تأثیر بیشتری از سخن گفتن داشته باشد.
- خوبی، خوبی میآفریند. برای همین انسانهای زخمخورده کمکرسانترند.
- هر سفری که میروی، راههایی است که در آن به روی قلب و روح خود گام بر میداری.
- همه چیز منتظر زمان خود است نه گل قبل از موعد مقرر خود باز میشود و نه خورشید پیش از موعد طلوع میکند.
- اگر قسمت تو باشد از یک مورچه هم درسی یاد میگیری. اگر قسمت نباشد، دنیا هم جلویت زانو بزند برای تو اشتباه خواهد بود.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک