جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
150,960
. آماده برای خدمت
برگه احضار به خدمت سارا برینگ و دوست نزدیکش اسلا هنیکر - میجر در تلگرافی مختصر و مفید به دستشان رسید. متن تلگراف آن طور که در خاطر سارا مانده چنین بود در عرض چهار روز خود را به ایستگاه ایکس در بلچلی پارک در استان باکینگهام معرفی کنید. آدرس پستی صندوق پستی ۱۱۱ وزارت امور خارجه تمام آن دو خانم اشراف زاده جوان غروب روزی در بهار ۱۹۱۴ از ایستگاه یوستون لندن با قطار به بلچلی آمدند. مرد دیگری در همان کوپه نشسته بود. دختر خانمها که از حرکات ناپسند آن مرد کلافه شده بودند پس از اندکی پچ پچ تصمیم گرفتند تا اسلا خدمت آن مردک بی شرم برسد. اسلا از جا برخاست دستش را به طرف باربند دراز کرد و به ظاهر اتفاقی بسته صفحه های گرامافون را محکم روی پاهای مرد انداخت. مردک که متوجه منظور آنها شده بود در کوپه را باز کرد و فرار را بر قرار ترجیح داد. کمی بیش از یک ساعت بعد به مقصد رسیدند. بارونس برینگ..
هر سطح قابل تصوری در بلچلی پارک بود. فقط چند روز بعد فرمانده برد شا و پاسخ پزشک را فرستاد
از شنیدن خبر ناخوشی دوشیزه مولونی بسیار متأسفم، تا آنجایی که ما اطلاع داریم در نوع کاری که به ایشان محول شده به هیچ وجه عاملی که باعث آسیب رساندن به سلامتی شود وجود ندارد. تعداد زیادی از دختران جوان دیگر هم مشغول انجام مسئولیتی مشابه هستند و تا آنجا که ما اطلاع داریم به هیچ کدام از آنها آسیبی وارد نیامده است. ساعت کار بیش از اندازه طولانی نیست و هر چند نیاز به سر پا ایستادن تقریباً طولانی دارد اما از نظر جسمی طاقت فرسا نیست.
برد شاو در ادامه از بیان حقیقت طفره رفته و می نویسد: ... سکوت ایشان جای تعجب ندارد و رفتار ایشان کاملاً درست و قابل تحسین است. باید از شما درخواست کنم تا در این مورد ایشان را تحت فشار نگذارید. مرخصی استعلاجی در واحدی که ایشان در آن مشغول به کار هستند با دیگر واحدهایی که در آن نوع کار و سن کارمندان متفاوت تر است تفاوتی ندارد
بنابراین توصیه میکنم به دنبال عامل دیگری در تشخیص ناخوشی ایشان باشید؛ مگر آنکه دوشیزه مولونی نوع کار خود را از نظر روحی سخت و نگران کننده بدانند در این صورت، ایشان کاملاً مختار هستند نظر خویش را منعکس کنند.
بدیهی است که در آن سالها، حتی بدون مسئله جنگ به بحث سلامت در محیط کار یا تحقیقات مفصل در مورد آن چندان توجهی نمی شد. از کارگاه های کشتی سازی گرفته تا معادن عمیق زغال سنگ و کارخانه هایی که گوش را کر میکردند و مملو از ماشین آلات بسیار نا امن بودند، سختی مشاغل یدی بخشی از مشقتی بود که زنان و مردان کارگر باید در ازای دریافت حقوق انتظار آن را می داشتند. در واقع...
بلچلی پارک مرکز سری گشودن رمزهای گوناگون ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم است. در این مرکز سری واقع در دهکده ای در شمال لندن دختران خانواده های اشراف بریتانیا، کارگران کارخانه ها دانشجویان دانشگاههای طراز اول کشور و زنان نیروی هوایی همه و همه در کنار با استعداد ترین نخبگان و استادان بریتانیایی گرد هم می آمدند تا در اتحادی سری و تلاشی بی وقفه پیام های ارتش آلمان نازی را رمزگشایی کنند و کشور خود را از خطر استیلای دشمن خونریز و بی رحم نجات دهند. سینکلر مک کی در این کتاب از تلاش مخفیانه جوانانی که با کار خود سرنوشت جنگ را رقم زدند پرده بر می دارد. همچنین نشان میدهد که ورای این تلاش مستمر و جانگاه برای شکستن رمز پیام های نازی ها، زندگی با همه زیبایی هایش جریان دارد؛ برگزاری کنسرتهای بسیار ممتاز با حضور موسیقیدانان برجسته تئاترهای غیر حرفه ای اسکیت بازی روی دریاچه یخ زده پارک در زمستانها و دوستی هایی که به ازدواج منجر شد. اسرار بلچلی پارک چه در پیش از جنگ جهانی دوم چه در طی جنگ و حتی تا سالهای دهه هفتاد قرن بیستم مکتوم و ناگفته باقی ماند؛ چیزی که تصور آن هم در دنیای امروز محال است.
وینستون چرچیل بزرگترین حامی و مشوق بلچلی پارک کارمندان این مرکز را به غازهایی تشبیه کرد که بی سر و صدا تخم طلا می گذاشتند.
امروز پس از گذشت هفتاد سال بلچلی پارک موزه ای شده است برای نسل جوان تا بداند که چگونه باهوش ترین و با استعدادترین افراد کشور در تلاشی شبانه روزی موفق به گشودن رمز ماشین انیگمای آلمانی ها شدند. دستگاهی که سازمان اطلاعات ارتش نازی آن را شکست ناپذیر می دانست.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک