جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
23,000
لورا نامه را روی روتختی انداخت باردار، حمایت، قاتل این سه کلمه مثل توپهای پینگ پونگ در سرش بالا و پایین پریدند. می خواست آن ها را بگیرد به بیرون تف کند و از شرشان خلاص شود، نفس هایش منقطع و تند شدند دستهایش میلرزیدند، بدنش گرم و همزمان سرد شد. باردار، قاتل باردار چرا من؟
حالا تصاویر و سروصداها هم اضافه شدند: خودرویی که ناگهان سروکله اش از سمت چپ پیدا شد صدای شدیدی که بر اثر برخورد خودروها به هم ایجاد شد در حالی که پایش تا ته روی پدال ترمز بود.
مردمی که لب هایشان تکان میخورد و او صدایشان را می شنید. بی آن که بتواند کلمات را به هم ربط دهد خرده شیشه ها و دستش که روی شکم برآمده اش بود و دوباره خودروی سمت چپ، دوباره صدای وحشتناک بلند شدن صدای آژیر لورا صورتش را به تشک چسباند بالش را روی گوشهایش گذاشت و مانترا مخصوص خودش را در سکوت تکرار کرد: تمام خواهد شد. تمام خواهد شد تمام خواهد شد تمام خواهد تا تصاویر و سروصداها محو شدند.
لورا بیدار ماند به سقف زل زد و کلمات را در سرش جابه جا کرد. باید به سیمون می گفت که نمیخواهد در این بازی شرکت کند و نمی تواند ا نقشش را بازی کند که مجبور است فردا صبح زود آنجا را ترک کند. وقتی سیمون آمد چشمانش را بست با خودش فکر کرد فردا صبح زود همین فردا صبح زود.
۱. در آیین هندو و بودایی عبارت است از مجموعه ای از کلمات و آواهایی که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار میشوند.
لورا برای بهبود زندگی زناشویی اش آخر هفته ی هیجان انگیزی را در یکی از اقامتگاههای شمال آلمان برنامه ریزی می کند. ولی در حالی که به نظر میرسد شوهرش سیمون از این اخر هفته نهایت لذت را میبرد افکار خودش درگیر حوادث تلخ چند ماه گذشته است. حوادثی هم که در این آخر هفته رخ می دهند. باعث میشوند لورا برای حفظ زندگی زناشویی اش با چنگ و دندان مبارزه کند.
ایوونه کدینگ نویسنده ی آلمانی با خلق این اثر زمان کوتاهی نوشته که منتقدین ادبی آلمان را به تحسین واداشته است. طوری که این کتاب را به دلیل شخصیت پردازی بسیار قوی و دید روانشناسانه و واقع گرایانه اش به قضایا با یک فنجان اسپرسو مقایسه کرده اند که تأثیرش از یک قوری قهوه ای معمولی بیشتر است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک