سامی سی و هشت ساله، مجرمی خرده پا، وقتی به خودش می آید که در سلول بازداشتگاه است و نمی تواند جایی را ببیند؛ فقط به یاد دارد که پیش از درگیری با پلیس ها، چشمانش سالم بود و پس از کتک هایی که در خیابان از آن ها خورد، بی هوش شد. سامی با تمام وجود منتظر محبوبش هلن است که همچون شخصیت غائب نمایشنامه ی در انتظار گودو شاید هیچ وقت پیدایش نشود. سامی باید از دست پلیس فرار کند...
این رمان برنده ی بوکر نمونه ای شاخص از یبک موسوم به جریان سیال ذهن در ادبیات به شمار می رود. با فضایی کافکاوار و زبانی تند و طنزی سیاه. نسخته ی اصلی تماماً به زبان محاوره ی اسکاتلندی نوشته شده و از لحن شکسته و غیر رسمی استفاده کرده که زهره مهر نیا با چیره دستی این ویژگی را در ترجمه ی خود لحاظ کرده است.
برگرفته از نشر نیماژ
جیمز کلمن نویسنده ای اسکاتلندی است که به خاطر داستانهای کوتاه نمایشنامه، رمان و مقالات ادبی اش شهرت زیادی کسب کرده است. این نویسنده ی پرکار و پرآوازه تا کنون دو جایزه ی بوکر جایزه ی بلک مموریال جایزه ی ادبیات اسکاتلند جایزه ی بهترین نویسنده ی کتاب سال اسکاتلند و نیز جایزه ی کتاب سال انجمن هنری اسکاتلند را از آن خود کرده است.
آنچه آثار کلمن را در دید خوانندگان برجسته میکند استفاده ی ضمنی روایت از عناصر ادبی مدرن است از قبیل جریان سیال ذهن عدم وجود وحدت زمانی در داستان عقب و جلو رفتن مداوم زمان نبود راوی مشخص و تغییر جایگاه شخصیتها در آثار جیمز کلمن همه ی شخصیتها را می توان شخصیت اصلی دانست چون همگی در تلاش برای دیده شدن هستند. برای یک مترجم نیز جذابیت داستانهای جیمز کلمن در این است که او بیش از آنکه نوشتاری برون گرا داشته باشد، سبکی ذهن گرا دارد. کلمن بیشتر به دنیای ذهنی افراد ارجحیت می دهد،
زمانی نیست که آنفولانزا گرفته باشی وقتی بی پولی نباید شرایط رو با آنفولانزا گرفتن قاتی کنی میدونی که چی میگم باید از فراموشی در بیای مریض نیستی که بی پولی باید از اون حال بزنی بیرون به اضافه ی اینکه همه چی توی سرت می گذره باید با تفکراتت مقابله کنی مخیله ی سامی پسر در هر صورت دیوونه ت می کنه. تازه بی پولی سطح های مختلفی داره بستگی داره، جوری که الان بی پول شده پسر، شرایط آسونیه چون دو هفته تموم شده و فردا صبح جمعه ست.
پس خوبه به گلانسی می رفت. راه رفتن تمرین خوبی براش بود و به ماهیچه هاش به شانس دوباره می داد. این همه یه جا نشستن برای بدنش بد بود مردهایی که توی گلانسی بودن روحیه ش رو عوض میکردن شاید اون لگ هم اونجا باشه. یا شاید تم باشه؛ شاید بتونه تــم رو ببینه. سامی یه مقدار نوشیدنی توی خونه داشت که میخواست روش قمار کنه مهم نبود؛ الان نه سامی الان فقط ای خدای بزرگ، فقط باید یه کاری انجام می داد،
در حال حاضر مطلبی درباره جیمز کلمن نویسنده چقدر دیر بود چقدر دیر در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره زهره مهرنیا مترجم کتاب چقدر دیر بود چقدر دیر در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک