1
133,200
زاده هشتمین روز می سال ۱۹۱۴ در لیتوانی. او رماننویس، کارگردان، فیلمنامهنویس و در جریان جنگ جهانی دوم نیز خلبان بود. نام اصلیاش رومن کاتسف بود. یازده ساله بود که پدرش خانواده را رها کرد و رفت و رومن نوجوان، به همراه مادرش نینا، بهاجبار چند سالی در ورشوی لهستان روزگار گذراند.
چهارده ساله بود که به همراه مادرش به شهر نیس در فرانسه مهاجرت کرد و در پاریس تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان رساند و در بخش نیروی هوایی ارتش فرانسه، خلبانی را آموخت. شرح زندگی این سالهای او تا ۳۰ سالگی، در کتاب «میعاد در سپیدهدم» آمده است.
در کشاکش آتش شعلهور جنگ جهانی دوم و هنگامی که نازیها خاک فرانسه را اشغال کردند، به انگلستان گریخت و با پیوستن به نیروهای آزاد فرانسه در جنگ شرکت کرد. با پایان جنگ، به پشتوانه تحصیلات خود در رشته حقوق و با مدرکی که در زمینهی زبانهای خارجی از دانشگاه ورسای دریافت کرده بود و در جهانی که شرایط پس از جنگی و پایههای سست دیپلماسی را تجربه میکرد، به عنوان دیپلمات در شهرهای گوناگون فعالیت کرد. سپس، در سال ۱۹۵۶ بود که ریشههای آسمان را نوشت. این رمان موفق شد جایزه گنکور را برای رومن گاری به ارمغان آورد.
سیاست چنان با زندگی او عجین شده بود که او به اجبار بسیاری از رمانهایش را با نام مستعار به چاپ رساند؛ اسامی مستعاری همچون امیل آژار.
نگارش رمان زندگی در پیش رو با نام مستعار امیل آژار، دومین گنکور را برای او به ارمغان آورد؛ جایزهای که نامش را بهشکلی ویژه در تالار جوایز گنکور قرار داد. (تاکنون او تنها نویسندهای است که دوبار موفق به کسب این جایزه شده است.)
بادبادکها، پیمان سحرگاهی، گذار روزگار، خداحافظ گاری کوپر، مردی با کبوتر و سگ سفید از جمله آثار ترجمهشدهی رومن گاری به زبان فارسی است.
زاده ۲ مرداد ۱۳۲۴ در لنگرود. در سال ۱۳۴۷ مقطع کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران به پایان رساند. از اوایل دهه ۱۳۶۰ بود که به شکل رسمی وارد کار ترجمه شد.
دو برادر دیگر او فرهاد غبرایی و هادی غبرایی نیز از جمله مترجمان شناخته شده کشورمان هستند. غبرایی به جز یک دورهی هفت ماهه که به شکل کلی درگیر کار مطبوعاتی بود، مابقی زمان خود را درگیر کار حرفهای ترجمه بوده است.
غبرایی در مورد نوع انتخاب عناوین برای ترجمه میگوید: من کتابهایی را که در درجه اول خودم دوست داشته باشم و سپس توان ترجمهی آنها را داشته باشم برای ترجمه انتخاب میکنم. غبرایی میگوید: وقتی ترجمهی سپید دندان جک لندن را به من پیشنهاد دادند، نپذیرفتم، چون به هیچ وجه نمیتوانستم فراتر از ترجمهی محمد قاضی بروم.
میعاد در سپیده دم، هرگز ترکم مکن، فصل مهاجرت به شمال، ساعتها، لیدی ال و ندای کوهستان عناوین تعدادی از ترجمههای مهدی غبرایی در طول این سالهاست.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک