بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب مگر ما چند نفر بودیم

معرفی کتاب مگر ما چند نفر بودیم

4 (5)
کتاب مگر ما چند نفر بودیم (نگاهی کوتاه بر حضور قزاق تباران ایرانی در دفاع مقدس)، اثر حجت شاه محمدی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1397 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 55,000 26%

40,700

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
مگر ما چند نفر بودیم

مشخصات محصول

نویسنده: حجت شاه محمدی
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 272
انتشارات: سوره مهر
وزن: 260
شابک: 9786000317683
تیراژ: -
اندازه(قطع): رقعی
سال انتشار: 1397
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

(سرگذشتنامه شهیدان جنگ ایران و عراق،1359-1367،قزاق ها،ایران تاریخ گروه های قومی،1358)

مقدمه

طرح تحقیق قزاقها در جنگ تحمیلی زمانی به ذهنم رسید که میخواستم یکی دو نفر از رزمندگان شاخص ترکمن را زیر ذره بین نگاهم بگیرم و چگونگی حضورشان در جبهه های جنگ هشت ساله را مورد بررسی قرار دهم.


همان روزهای اول جست و جو در حوزه هنری استان گلستان یکی از دوستان اشاره کرد که در شهر گنبد کاووس علاوه بر ترکمن ها، اقوام دیگری چون کرمانج ها ،بلوچها ،ترکها سیستانی ها و مردمی از قوم قزاق هم از سالهای بسیار دور ساکن هستند. تعجب کردم، چرا که نام قزاقها را در تاریخ و حتی سریالها و فیلم های تلویزیونی همراه با قتل و غارت و تجاوز بارها و بارها شنیده بودم. اینکه میشنیدم در روزهای انقلاب فعال بودند و در جنگ تحمیلی هم شرکت داشته و شهدا و جانبازانی نیز داشته اند تا حدی برایم غیر قابل قبول بود. با خودم فکر کردم شاید به تلافی ظلمی که حدود ۱۰۰ سال پیش به مردم ایران کرده اند راهی میدان جنگ شده اند اما هر چه در راه تحقیق قدم پیش می گذاشتم، بیشتر متوجه اشتباهات خود و تاریخ نگاران می شدم.

گوشه ای از کتاب

ریشه انقلابی داشت و هر جا تظاهراتی صورت می گرفت آنها از قبل همانجا حاضر بودند اما من بیشتر برای خالی کردن هیجانهای جوانی بین مردم بودم.


چند روز قبل از روز ۵ آذر سال ۱۳۵۷، از مردم انقلابی شنیدم که قرار است با غروب آفتاب به میدان شهرداری گرگان بروند و شهربانی را اشغال کنند. سریع به خانه رفتم و پدر و برادرم را با خبر کردم. آنها هم حاضر شدند و هر سه سر کوچه قزاق محله منتظر ماندیم. هنوز آفتاب غروب نکرده بود که مردم به تدریج از خانه ها بیرون آمدند و مسیر میدان شهرداری را در پیش گرفتند ما هم پشت سر آنها به راه افتادیم. توی مسیر پدرم حرفهایی میزد که تا به آن روز نشنیده بودم و برایم تازگی داشت انگار میخواست لقمه نجویده ای را که سالها میان گلویش گیر کرده بود بیرون تف کند. 
اگه تو شهربانی بریزن خوبه اینا اونقدر به ملت ظلم کردن که اگه گوشتشونو تیکه تیکه کنی و بخوری حلاله اینا به ناموس مردم دست درازی کردن بخصوص اون دو تا که خیلی ظلم کردن و حقشونه یه کتک سیر بخورن


پدرم بازاری بود و سر قزاق محله مغازه داشت. گاهی که پیشش می رفتم میدیدم یکی دو تا مامور شهربانی داخل مغازه می آیند و هر چه میخواهند بار ماشین میکنند و بدون آنکه یک ریال بدهند می روند. پدرم هم حرفی نمیزد و اعتراضی نمیکرد. وقتی آنها از مغازه بیرون می رفتند دست به سمت آسمان میگرفت و دعا میکرد.

نویسنده

حجت شاه محمدی

حجت شاه محمدی

در حال حاضر مطلبی درباره حجت شاه محمدی نویسنده مگر ما چند نفر بودیم در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

ویدیوهای محصول

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید