«صد روز آخر» کتابی است به قلم محمود طلوعی پیرامون اسراری از وقایع روزهای سرنوشتسازی که به سقوط دودمان پهلوی انجامید. طی سالهای گذشته، صدها کتاب در داخل و خارج ایران دربارهی انقلابی که به سقوط نظام ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی در ایران انجامید و دگرگونی عظیمی در اوضاع خاورمیانه و جهان پدید آورد نوشته شده است، ولی هنوز ناگفتههای بسیاری دربارهی علل و عوامل و اسرار پشت پردهی این انقلاب باقی مانده و هرچه زمان میگذرد اسرار و گوشههای مکتوم تازهای از سیر وقایعی که به سرنگونی نظام سلطنتی در ایران انجامید، از زبان و قلم دستاندرکاران آن، یا کسانی که هریک به نحوی در جریان بخشی از این رویداد بزرگ تاریخی بودهاند فاش میگردد.
محمود طلوعی میگوید: «تعداد کتابهایی که طی دهههای گذشته دربارهی انقلاب ایران و پیامدهای آن به زبانهای مختلف در خارج انتشار یافته در تحقیقی که در سفری به خارج از کشور به عمل آوردم، از مرز دویست گذشته، درحالیکه در داخل ایران تعداد کتابهایی که به قلم نویسندگان و پژوهشگران ایرانی دربارهی علل و عوامل انقلاب و پیامدهای آن نوشته شده از انگشتان دو دست تجاوز نمیکند و بقیه ترجمه از منابع خارجی است.» نویسنده در سال ۱۳۷۰، نخستین اثر تحقیقی دربارهی انقلاب ایران را با عنوان «داستان انقلاب» منتشر نموده و قبل از آن نیز پنج اثر از نویسندگان خارجی را، که هریک بهنحوی در جریان انقلاب ایران بودهاند، منتشر کرده است.
کتابِ «صد روز آخر» پژوهشی دربارهی وقایع صد روز سرنوشتساز آخر انقلاب ایران است که کلیات آن در آثار پیشین نویسنده مورد بحث قرار گرفته و آنچه در این کتاب آمده، جزئیات وقایع این صد روز سرنوشتساز با نکات تازه و ناگفتهای است که طی سالهای اخیر بر اطلاعات نویسنده دربارهی حوادث این دوران افزوده شده است.
البته نقل قول از نویسندگان خارجی یا کسانی که هریک به نحوی در جریان حوادث روزهای واپسین رژیم گذشته بودهاند به معنای تأیید گفتهها و نوشتههای آنها از طرف نویسنده نیست. برای مثال، ژیسکار دستن، رئیس جمهوری سابق فرانسه که مدعی است در جریان بعضی وقایع پشت پردهی انقلاب ایران بوده و در کنفرانس معروف گوادلوپ نیز نقش کارگردانی داشته است، اخیراً در گفتوگو با یک روزنامهنگار ایرانی مطالبی را عنوان کرده که با آنچه قبلاً در کتاب خاطراتش نوشته بود تناقضاتی دارد. در این کتاب، متن نوشتهی او در کتاب خاطراتش نقل شده که بخشی از آن با نوشتههای کارتر، رئیس جمهوری سابق امریکا، دربارهی جریان کنفرانس گوادلوپ مغایرت دارد. ژیسکار دستن مدعی است که لزوم برکناری شاه و خروج او را از صحنهی سیاست ایران را نخستینبار کارتر در کنفرانس گوادلوپ عنوان کرد و بر این مورد اصرار ورزید، درحالیکه کارتر میگوید ژیسکار دستن قبل از دیگران این موضوع را عنوان کرده و از پافشاری در برکناری شاه قصد بهرهبرداری سیاسی داشته است. نکتهی جالب توجه این است که نمایندهی ژیسکار دستن، بعد از پایان کنفرانس گوادلوپ در نوفل لوشاتو، به حضور آیت الله خمینی رسیده و دربارهی موضع فرانسه به طرفداری از انقلاب ایران و لزوم خروج شاه از صحنه در کنفرانس گوادلوپ داد سخن میدهد که آیت الله خمینی نیز از سیاست فرانسه سپاسگزاری مینماید که مبین کذب ادعای ژیسکار دستن در مصاحبهی اخیر وی با یک روزنامهنگار ایرانی است.
نوشتههای سفیران سابق امریکا و انگلیس در ایران و شرح مباحثات آنها با شاه نیز باید با قید احتیاط تلقی شود، زیرا خاطرات هر دو سفیر بعد از مرگ شاه منتشر شده و شاهدی بر صحت و سقم ادعاهای آنها وجود ندارد. همچنین کسانی که بعد از مرگ شاه مطالبی را از قول وی عنوان میکنند، معلوم نیست در ادعاهای خود کاملاً صادق باشند.
از منابع خارجی که در تدوین مطالب این کتاب مورد استناد قرار گرفته، کتاب All Fall down یا «همهچیز فرو میریزد»، نوشتهی گاری سیک، مسئول بخش ایران در شورای امنیت ملی امریکا در زمان انقلاب است که به گمان نویسنده، معتبرترین اثری است که دربارهی انقلاب ایران در خارج انتشار یافته، زیرا نویسندهی آن برخلاف مقامات مسئول دیگر وقت امریکا، از کارتر، رئیس جمهوری وقت امریکا، گرفته تا ونس (وزیر خارجه) و برژینسکی (مشاور امنیت ملی کارتر) و سولیوان (آخرین سفیر امریکا در ایران) موضعگیری نکرده و به دفاع از خود نپرداخته است. گاری سیک که به مناسبت سِمت خود در حکومت کارتر اطلاعات دقیق و دست اولی دربارهی مسائل ایران ارائه میدهد، بعد از کنارهگیری از کار دولت هم به عنوان یکی از کارشناسان برجستهی مسائل ایران شهرت یافته و در مقالات و سخنرانیهای خود، نظریات واقعبینانهای دربارهی مسائل ایران ارائه میدهد.
شرح وقایع صد روز آخر سلطنت شاه در این کتاب، بیشتر جنبهی تحلیلی دارد. همچنین علاوه بر روزشمار، متن بعضی از سخنرانیها و پیامهای مهم و همچنین نوشتهها و مصاحبههایی که زوایای تاریک وقایع صد روز آخر انقلاب را روشن میکند نقل شده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک