جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
بر صحابه نیست این باطل روا با نشانندش به جای مصطفی اختيار جمله شان گر نیست راست اختیار جمع قرآن پس خطاست ملکه هرچ اصحاب پیغمبر کنند تاکنی معزول یک تن را زکار می کنی تکذیب سی و سه هزار آن که کار او جز به حق یک دم نکرد تا به زانو بند اشتر کم نکرد او چو چندینی در آویزد به کار میل در صدیق اگر جایز بدی حق از حق ورکی برد؟ این ظن مدار در اقیلونی کجا هرگز بدی در عمر گر میل بودی ذره ای کی پسر گشتی به زخم دره ای دايما صدیق مرد راه بود مال و دختر کرد و جان بر سر، نثار فارغ از کل لازم درگاه بود ظلم نکند این چنین کس شرم دار ۴۸۶ ۲۸۹ زان که در مغز درایت بود او پاک از قشر روایت بود او آن که بر منبر ادب دارد نگاه ۲۹۲ خواجه را ننشیند او بر جایگاه چون ببیند این همه از پیش و پس ناحق او راکی تواند گفت کس باز فاروقی که عدلش بود کار گاه می زد خشت و گه میکند خار بند هیزم را به خود برداشتی پا برهنه شهر را بگذاشتی هفت لقمه نان طعام او را و بس بود هر روزی درین حبس هوس سرکه بودی با نمک بر خوان او نه از بیت المال بودي نان او ریگ بودی گر بخفتی بسترش دره بالش بود در زیر سرش برگرفتی همچو سقا مشک آب پیرزن را آب بردی وقت خواب جمله شب پاس لشکر داشتی شب برفتی دل از خود برداشتی هیچ می بینی نفاقی در عمر؟ با حذیفه گفت ای صاحب نظر کو کسی تا عیب من در روی من میل نکند تحفه آرد سوی من گر خلافت بر خطا می داشت او هفده من دلقی چرا میداشت او؟
. . .
تلگرام
واتساپ
کپی لینک