کتاب خواب بی پایان اثر آندره شدید ترجمه ترابی نشر مانیا هنر منتشرشده است ام الخیر برایم تعریف کرد چه اتفاقی برای سیده افتاده است. پدر و برادرش او را با ضربات چاقو کشته بودند. سیده بزرگ ترین بچه خانواده بود و خواهر و برادرهایش را خودش بزرگ کرده بود. رتیبه را هم همین طور. شبی او را با مردی نزدیک نخلستان می بینند. خبر به گوش پدر و برادرش می رسد. سیده بیوه بود اما حالا او را با مرد دیگری دیده بودند. این دیگر ننگ بود. پدر و برادرش سر افکنده شدند و آبرویشان رفت و با دست خودشان سیده را کشتند!
تلگرام
واتساپ
کپی لینک