جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
168,750
پیش گفتار
بیگانه آشنایانی در تجربه ی زیسته ی حاجی
چگونه طلبیده شدم؟
دلهره ی لبیک
عملیات مالش مقدس
برائت زیر خیمه
حج و هجوم
در مسیر مشعر
درگیر و دار باد و دود
خانه ی ساده ی خدا در محاصره ی ابراج
تعقیب و و گریز در مکه
درگیری با کارگزار خدا
دهن کجی به کلاه حاجی؟!
ریشه های فلاکت تاریخی گوسفند
شب خداحافظی
به سوی شهر پیامبر
غیر از این مشکل بنیادی مشکل جدی ،دیگر صف طولانی بود باور کنید هر قدر هم که در ایران صف را تجربه کرده باشید، طول صف دستشویی در عرفات و مشعر چیز دیگری است ،باری دو صف کنار هم بود. من به دکتر فضل گفتم برو تو صف کناری و من هم در این صف تا بتوانیم با هم گفت و گو کنیم. انتظار، کلاً تجربه ی دردناکی است و انتظار دستشویی از هر انتظار دیگری دردناک تر این طوری میتوانستیم از دردناکی انتظار دستشویی بکاهیم تا خود دستشویی بحث و گفت و گوی طولانی مان را ادامه دادیم؛ بحثی در باب انسان و این که روح دارد یا نه او می گفت انسان روح دارد و من می گفتم هر چه هست همین جسم است و روحی در کار نیست. آیات قرآن را دلیل می آورد و پاسخ میشنید که نمیتوانیم آیات قرآن را دلبخواهانه معنا کنیم؛ بحثی طولانی که یک صف دستشویی نیم ساعته یا چهل و پنج دقیقه ای برای نتیجه بخشی آن کفایت نمی کرد و به ده ها صف دستشویی نیاز داشت. این طوری بود که بر صف دستشویی فائق آمدیم. خدایی آدمهایی که میتوانند نیم ساعت در صف دستشویی در باب وجود یا عدم وجود روح در انسان بحث بکنند روح دارند؟ شاید هم داشته باشند. بگذریم
پس از فارغ شدن از دستشویی و گرفتن وضو به خیمه های بعثه بازگشتم و مدتی خود را رها کردم جماعت در زیر خیمه های مخصوص حاجیان ایرانی در عرفات شعارهای برائت از مشرکین را سر دادند؛ در حالی که فضا با پارچه های سفید از هر طرف بسته بود سخنران کلی حرفهای تند زد در زیر خیمه ها البته؛ یعنی سقف خیمه ها هم بسته بود.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک