1
اگر گربه سیاهی که شاید گربه نباشد، چندک بزند توی سیاهی و کسی کاری به کارش نداشته باشد، هیچ؛ اما اگر دخترک شیطانی با سنگ بزندش، آن وقت است که زلیخا کور میشود و باید کوچهای که نصفش را با چشم آمده، نصف دیگرش را بیچشم برود، تازه اگر سر راه به کند کٍُِنار پرجنی نخورد، یا شکم آماسیده دیواری، یا دو سه رگ خشتمال تنوری یا... . و این میرود تا روزگاری که زلیخا زمینگیر شود و به کنج نمور خانه برادر خو کند و پسینها تنگ غروب دستش را به دست گرم و لطیف دختر برادر بدهد و هنوز عمه نشده بیبی شود، حتی اگر این کار را بلد نباشد. و این خیلی زود است برای زلیخا، خیلی زود. این را هیچ کس نمیداند، اگر هم بداند هیچ کاری از دستش برنمیآید. کتاب "هیچ" از ٨ داستان کوتاه تشکیل شده است. سعید بردستانی اهل جنوب نویسنده جوانی است که با نگارش این کتاب اولین اثر داستانی خود را عرضه کرده است. گویش داستانها به زبان محلی است
منبع: ناشر کتاب
در حال حاضر مطلبی درباره سعید بردستانی نویسنده هیچ مجموعه داستان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک