جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
48,100
میر تاج السر سال ۱۹۶۰ در شمال سودان متولد شد. علاقه اش به شعر باعث شد که خیلی زود به سرودن شعر روی بیاورد. اشعار عامیانه می گفت و بعضی سروده هایش ترانه خوانندگان شد در مصر پزشکی خواند و به سرودن شعر ادامه داد؛ البته این بار به زبان فصیح و معیار اشعارش در نشریات مهمی چون الشرق الاوسط منتشر میشد تا اینکه در سال ۱۹۸۸ با چاپ رمان "کرمکول به نقطه ی عطفی در نویسندگی رسید. کتابی که برای چاپش ناچار شد ساعت مچی اش را گرو بگذارد. با اینحال این رمان کم حجم در محافل ادبی با اقبالی وسیع روبه رو شد. این اتفاق با پایان دوره تحصیلات این نویسنده تازه کار هم زمان شد وی به کشورش بازگشت و در مناطق پرت و دور افتاده به طبابت مشغول شد. امیرتاج السر به دلیل الزامات شغلی اندکی از نویسندگی فاصله گرفت، اما تجربیاتش در این مناطق مخزن و گنجینه نوآوریهایش شدند.
اجازه بدهید شرح بدهم چطور بدنم مورمور شد. لباس فتنه به تنش می پوشانم و می فرستمش روی سکوی یک سالن مد باشکوه، سالنی که كلوديا شيفر يا لنا باروف دختر زیباروی ،تاجیک، در آن ظاهر میشدند.
آن سال در مسکو بودم در همایش سالانه ای که آکادمی سینمای شوروی بر پا می کرد. کارگردانها را از اطراف و اکناف عالم دعوت می کردند، حتی از جهان پرت و غیر متمدن ما که در سینما عددی نبود. با مسکو چندان بیگانه نبودم. از آن مهمانانی نبودم که با دیدن آنجا دندان قفل می کردند یا کورمال کورمال توی راه ها میرفتند و با ترس و لرز چشم به اطراف می گرداندند. در آن شهر کارگردانی خوانده بودم، زبانش را فوت آب شده و با زنهایش عیشها داشتم. در کوچه ها و میادین سرخ و زردش پرسه زده بودم. دلبسته ی خنده ها و جذبه هایش شده و به کشورم برگشته بودم تا ویران بشوم. کشورم سینمایش کجا بود تا من کارگردانش بشوم. دریغ از یک نقش مکمل یا سیاهی لشکر در همه ی آن پنج سال تنها کاری که انجام دادم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک