کتاب تا به آخر با هیتلر خاطرات پیشکار هیتلر اثر هاینتس لینگه. ترجمه حمید هاشمی. نشرمیلکان منتشر شده است برشی از کتاب در میان سرو صدای کر کننده انفجار گلوله های توپخانه شوروی صدای تیری در پناهگاه آدلف هیتلر به گوش رسید . وقتی بوی باروت به مشامم رسید . فهیمیدم هیتلر به خودششلیک کرده است. سراغ مارتین رفتم و از او خواستم با من به اتاق پیشوا بیاید . در را باز کردیم روی روکش گلدار مبل ، رئیس ما ، آدولف هیتلر در کنار همسرش ، اوا براون که تازه به طور رسمی با او ازدواج کرده بود ، افتاده بود، هر دو مرده بودند .کمی قبل از آن هیتلر به من گفته بود چکار کنم ، باید جسدش را بیرون می بردوم و می سوزاندم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک