1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب حامیان

معرفی کتاب حامیان

3.7 (4)
کتاب حامیان (شمیز،رقعی،مروارید)، اثر جان گریشام ، با ترجمه الهه شمس نژاد ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات مروارید ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 210,000 26%

155,400

محصولات بیشتر
حامیان

مشخصات محصول

نویسنده: جان گریشام
ویرایش: -
مترجم: الهه شمس نژاد
تعداد صفحات: 382
انتشارات: مروارید
وزن: 370
شابک: 9789641918868
تیراژ: -
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: شمیز

معرفی محصول

“حامیان” عنوان رمانی است نوشته‌ی جان گریشام. گریشام به دلیل حضور مستقیم در امور حقوقی و جنایی، در اغلب داستان‌هایش از یک رخداد واقعی الهام می‌گیرد و بر اساس آن داستانی زیبا خلق می‌کند. به گفته‌ی نویسنده، حامیان نیز نشات‌گرفته از داستان واقعیِ یک زندانی، جو برایان است که به اشتباه به جرم قتل همسرش در زندان گرفتار شده است. با تحقیقات نادرست و کارشناسی‌نشده، هویت قاتل اصلی هنوز ناشناخته است. پس از سی سال، در اردیبهشت ۲۰۱۸، دو نشریه‌ی نیویورک تایمز و پروپابلیک با همکاری یکدیگر و با تحقیقات بسیار، پرده از روی این حکم نادرست برداشتند و سیستم قضایی امریکا را به چالش کشیدند.

با این حال، سال ۲۰۱۹، زمانی که جو برایان هفتاد و نه ساله و به لحاظ جسمی ناتوان شده بود، تقاضای بخشش او برای هفتمین بار رد شد.

گریشام از این ماجرا الهام گرفت و رمان حامیان را نوشت. حامیان از زندانیان بی‌گناهی می‌گوید که سال‌ها در زندان به سر برده‌اند. از دادستان و وکلایی می‌گوید که با کتمان حقیقت و با صدور حکمی نادرست به پول و مقام می‌رسند. از پزشکان و قضات بی‌مسئولیتی می‌گوید که قسم‌نامه‌شان را به فراموشی سپرده‌اند و از فروشندگان مواد مخدر می‌گوید که با صرف هزینه‌های گزاف و رشوه دادن به پلیس و سیستم قضایی، به راحتی جوانان را گرفتار اعتیاد کرده و از این راه سودهای کلان به جیب می‌زنند.

چکیده

معرفی مختصر کتاب زندان برای آن‌ها که گناهکار واقعی هستند، یک کابوس است. برای آن‌ها که گناهکار نیستند، نوعی تلاش برای از دست ندادن مشاعر و برای آن‌ها که گناهی‌شان ثابت شده، اما هنوز در حبس هستند، حقیقتاً عذابی است دردناک. گریشام در حامیان، از گناهانی می‌گوید که به دلیل سیستم نادرست قضایی ایالات متحده، سال‌های زیادی را در زندان به سر برده‌اند و فریادرسی نداشتند و تلاش بی‌وقفه‌ی یک وکیل، برای اثبات بی‌گناهی دو موکلش را در این داستان بخوانید.

گوشه ای از کتاب

ماه گذشته، از طریق اطلاعات محرمانه و به دست آمدن سرنخ‌هایی، نگهبانان ناگهان وارد سلول زک هوفی می‌شوند و یک پایپ و چاقویِ دست‌ساز پیدا می‌کنند. در جستجوی ناگهانی سلول‌ها، اغلب مواد مخدر و وسایل مربوط به آن پیدا می‌شود که معمولا با معامله با نگهبانان کار فیصله پیدا می‌کند. اما داشتن سلاح، امری جدی و خطرناک محسوب می‌شود، چرا که پای امنیت نگهبانان در میان است. زک روزها را در غار می‌گذراند، زندانی انفرادی در زیرزمین که برای تنبیه زندانیان از آن استفاده می‌شد. رویاهایش در مورد بخشش و آزادی به فنا رفت و در عوض به مدت محکومیتش افزوده شد.

مقابلِ دفتر، با جانشین افسر نگهبان که لباس فرم به تن داشت ملاقات کردم و بعد همراه یک نگهبان با رعایت موارد فوق امنیتی، به سمت ساختمانی دورتر از زندان اصلی راهنمایی شدم. نگهبان با تکان دادن سر و ابرو اشاره کرد و درها باز شدند. زنجیرها نیز گشوده شدند و از پله‌های سیمانی پایین رفتم. وارد محوطه‌ای خفه و بدون پنجره شدم. زک روی صندلی‌ای فلزی با پاهایی زنجیر شده به زمین منتظرم بود. دستانش باز بود و هیچ مانعی بین‌مان نبود. از دیدن من شوکه شده بود و با هم دست دادیم.

وقتی نگهبان ما را تنها گذاشت و در را بست، زک پرسید: تو اینجا چه کار می‌کنی؟

اومدم تو رو ببینم، دلم برات تنگ شده بود.

برای این که جوابی برایم پیدا کند، غرغری کرد و چیزی به ذهنش نرسید. کسانی که به زندان انفرادی منتقل می‌شوند، اجازه‌ی ملاقاتی ندارند. بسته سیگاری را از جیبم بیرون آوردم و پرسیدم: می‌خوای یه سیگار بکشی؟

معلومه که آره.

ناگهان دوباره معتاد به نظر می‌رسید. سیگاری به او دادم و متوجه دستان لرزانش شدم. با کبریت آن را برایش روشن کردم. چشمانش را بست و با تمام قوا، پُک عمیقی به آن زد. طوری که گویی قصد داشت تمام سیگار را در یک پُک درون ریه‌هایش بفرستد. دود آن را به سقف فرستاد و بعد پُک دوم و بعد سوم. بعد از خاکستر سیگار را روی زمین تکان داد و لبخند زد.

پاست، چطوری اومدی این‌جا؟ توی این سوراخ کسی ملاقاتی نداره.

می‌دونم. توی لیتل‌راک یه آشنا دارم.

سیگار را تا فیلترش کشید و با انگشت شست آن را به دیوار فشار داد و پرسید: یکی دیگه هم می‌دی؟ سیگار دیگری برایش روشن کردم. رنگ‌پریده و لاغر بود، حتی لاغرتر از دفعه‌ی قبل که او را دیده بودم.

نویسنده

جان گریشام

جان گریشام

در حال حاضر مطلبی درباره جان گریشام نویسنده حامیان در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

مترجم

الهه شمس نژاد

در حال حاضر مطلبی درباره الهه شمس نژاد مترجم کتاب حامیان در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

الهه شمس نژاد

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید