جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
101,400
در اوائل دهه ۱۹۵۰ پدر بزرگ من دان کلیفتون که در نبراسکا تدریس میکرد مسئله مهمی را مورد توجه قرار داد تا آن زمان زمینه روان شناسی تقریباً به طور کامل بر این پایه قرار داشت که چه چیزی در آدمها نادرست است؟
او به این فکر افتاد که شاید مهمتر باشد اساس مطالعه بر این قرار گیرد که چه چیز در آدمها درست است. به این ترتیب طی پنج دهه گذشته دان و همکارانش میلیونها مصاحبه را به جای تمرکز بر نکته های منفی با تمرکز بر نکته های مثبت به انجام رساندند. در اوایل این تحقیقات دان کشف کرد که زندگی ما بر اساس کنش و واکنش با دیگران شکل میگیرد. هر کنش و واکنشی خواه در گفت و گویی طولانی با دوستان یا سفارش غذایی ساده در رستوران دارای اهمیت است.
دست کم زمانی که جوانان فارغ التحصیل و وارد بازار کار میشوند آنها این موقعیت را پیدا می کنند که آنچه می خواهند انجام دهند - درست است؟ حالا زمان آن است که آنها به دنبال آرزوهای بزرگ خود بروند خوب این فقط ممکن است برای تعداد محدودی برگزیده حقیقت داشته باشد. متأسفانه بیشتر جوانان برای اولین شغلشان بر اساس استعداد ذاتی و تناسب آن با کارشان انتخاب نمی شوند. به اولین کاری که به آن مشغول شدید و سازگاری با آن نگاه کنید و ببینید آیا این داستان برای شما آشنا نیست در ابتدا برای شغلی استخدام شدید و سپس از شما انتظار رفت که با شغلتان هماهنگ شوید. اگر در این مورد موفق نشده باشید، احتمالاً بعد مجبور شده اید برای رفع مشکل یک دوره کاردانی بگذرانید. روش زیربنای ضعیف در تمام مراحل زندگی از مدرسه تا محیط کار ما را دنبال میکند. تحقیقی که کنار گذاشته شد بیش از هفتاد سال قبل زمینه های تحصیلی و روان شناسی پژوهش مهمی را که میتوانست تمرکز پیگیر خواسته های انسان را موجب شود کنار گذاشتند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک