کتاب یک شب توفانی و داستان های دیگر را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب یک شب توفانی و داستان های دیگر
معرفی کتاب یک شب توفانی و داستان های دیگر
ناموجود
4.2 (5)
کتاب
یک شب توفانی و داستان های دیگر،
اثر ماکسیم گورکی،
با ترجمهی رضا سیدحسینی،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1392
توسط انتشارات نگاه،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
ماه مه خیلی به خشکی گذشت. باران فقط دو بار خاک رسی دهکدهی دوبووکا را تر کرد. بعد، باز هم روزهای طولانی و گرم با حرارات روزافزونی ادامه یافت. با شروع ماه ژوئن توفانهای شدیدی هم که امیدهای دهاتیان را بر باد میداد آغاز شد. فقط بعد از نیمهی دوم ژوئن بود که روی آسمان سرتاسر با طبقهای از ابر پوشیده شد و باران گرد مانند و خستهکنندهای که خبر از پاییز میداد باریدن گرفت.
رضا
صاحبان دهکدهی دوبووکا خوشههای کوچک رسته از زمین خودشان را نگاه میکردند و با تاسف میگفتند:
-معلوم است که امسال تخمی را هم که پاشیدهایم نخواهیم توانست پس بگیریم. این زمین در پرحاصلترین سالها برای هر دسیاتین در مقابل ۸ تا ۱۰ پوت تخم فقط سی و پنج الی چهل پوت محصول میداد.
کود دادن خاک هم امکان نداشت. چارپا در ده کم بود. دهاتیانی که اسب داشتند به شهر که در فاصلهی چهل و دو ورستی قرار داشت میرفتند، از دربان خانههای تجار کود میخریدند و زمینهاشان را کمی کود میدادند.
حتی به دهاتیان بی اسبی که مزدوری میکردند، به جای اجرت روزانه کود داده میشد. در دهکدهی دوبووکا نیز مانند سایر دهات این جلگهی لم یزرع، به طور کلی شرایط زندگی بسیار بد بود، مخصوصا این گوشهای که دهکدهی دوبووکا هم جزو آن بود به فقر شهرت داشت و ساکنیناش برای پرداخت مالیاتهای سنگین دار و ندارشان را فروخته بودند.
بیشتر از نصف موژیکهای دهکدهی پنجاه و دو خانواری دوبووکا در پاییز برای هیزم شکنی از قرار هر سژن پانزده الی بیست کوپک به قصبه میرفتند. و در بهار نیز انبار خانههای مردم قصبه را پر از برف میکردند و یخهای کثیف را بیرون میریختند، خلاصه برای اینکه یک لقمه نان زیادتر برای خانوادهشان تهیه کنند به هر کاری دست میزدند.
در تابستان نیز با الیاف زیزفون که پنهانی از جنگل کلیسا میبریدند نوعی چوبدستی بازی و با بتههایی که از خندق میکندند زنبیل ماهی گیری و سبد میساختند. قسمتی از زنان دوبووکا برای خدمتکاری به قصبه میرفتند و اغلب آنها شوهرانشان را رها میکردند و در همان جا میماندند.
دهکدهی دوبووکا در س.احل پر پیچ و خم یک رودخانهی قدیمی بنا شده بود. رودخانه، با هوس بازی، ساحل را به صورت درهها و گودیها کنده و تپههایی به وجود آورده بود و بالاخره خودش به صورت رود کوچکی که در تابستانها خشک میشد و به دو اسم یولا و بزیمیانکا خوانده میشد، درآمده بود.
با شروع بهار یولا سیلهایی را که از دشتها میآمد در بر میگرفت، از آب قرمز و گل آلودی پر میشد، سواحل مزروعی و علفزارهای تنگ را هر سال قدری کمتر میکرد و سواحل را میکند و میخورد.
فقر و فلاکت دوبووکا کسی را دچار تعجب نمیکرد. زیرا این دهکده، با گستاخی و مستی موژیکهایش و با رفتار خشنی که اربابهای دهکده با این دهقانان میکردند مشهور شده بود. اربابها نه از اینکه موژیکهای این دهکده مالیات نمیدادند، بلکه از این رو که آنها آدمهای زباندار و پرحرفی بودند و علاقه داشتند که به دادگاهها رفت و آمد کنند دچار خشم میشدند.
آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف که بیشتر با نام ماکسیم گورکی شناخته میشود زاده ۲۸ مارس ۱۸۶۸ است. او داستاننویس، نمایشنامهنویس و مقاله نویس انقلابی روس و از بنیانگذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود.
گرچه ماکسیم گورکی را بیشتر به عنوان یک نویسنده در سطح جهانی میشناسند و ستایش میکنند، وی از رهبران جنبش انقلابی روسیه نیز به شمار میآید.
ماکسیم گورکی همانطور که در خاطرات خود آورده است با دو نویسنده معروف روسی زمان خود تولستوی و چخوف در ارتباط بوده است.
به قول هنریخ مان؛ ماکسیم گورکی میدان ادبیات را وسیع کرد؛ راهها و افقهای تازهای به روی ادبیات جهانی گشود؛ و موضوعهای جدید و خوانندگان تازه به ما داد.
او نمایندگان طبقهای را، که پیشتر سخنی از آنان در ادبیات گفته نشده بود، در شمار قهرمانان داستانهای ادبی درآورد.
ماکسیم گورکی پنج بار نامزد دریافت نوبل ادبیات شده است.
گورکی تودههای وسیع زحمتکشان را به دوستان کتاب و ادبیات بدل ساخت؛ و اگر نویسندگان امروز کاملا در قید هیئت حاکمه نیستند، این موفقیت را به نبوغ گورکی مرهوناند.
همچنین استفان زوایک در مورد او میگوید: ماکسیم گورکی! گویی ملت از میان تودهی عظیم و بی نام خود، شما را برگزیده و به سوی ما فرستاده است تا سیمای حقیقی و افکار و تمایلات نهانی او را برای ما شرح دهید.
اگر ما امروز اطلاعات بسیطی دربارهی ملت روس داریم، اگر آن ملت را دوست میداریم و به نیروی روحیش ایمان پیدا کردهایم، همه را مرهون شما هستیم.
آری، ماکسیم گورکی! پیش از همه و بیش از همه، این علم و اطلاع و ایمان را به شما مدیونیم؛ و اکنون که با حس عمیق سپاسگزاری، دست شما را میفشاریم، جسم و خون گرم مردم روسیه را به واسطهی آن احساس میکنیم.
ماکسیم گورکی بیشتر عمرش را در خارج از روسیه در تبعید بود و بعدها به دعوت استالین به شوروی بازگشت و در همان جا در سال ۱۹۳۶ در گذشت.
مادر، یک شب توفانی، استادان زندگی و ولگردها عناوین تعدادی از آثار اوست.
زاده مهر ماه سال ۱۳۰۵ در اردبیل. نخستین ترجمههای سیدحسینی در سنین خیلی کم و از زبان ترکی استانبولی انجام شد. او بعدها به یاری اساتیدی چون عبدالله توکل و پرویز ناتل خانلری زبان فرانسه را آموخت و ترجمههای درخشانی نیز از این زبان ارائه داد.
ترجمههای سید حسینی به خصوص از زبان فرانسه چنان درخشان است که سبب شد او در سال ۲۰۰۰، نشان شوالیه پالم آکادمیک را از فرانسه از آن خود کند.
رضا سیدحسینی از نویسندگانی همچون ژان پل سارتر، توماس مان، ماکسیم گورکی، بالزاک، جک لندن و آندره ژید آثار را ترجمه کرده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک