جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
درخواستی برای تجربه کردن شادی و زیبایی در بهشت بود. تنها شیوه فهمیدن آن بخش از تجربه ام این است که اگر واقعاً خداوند را دیده بودم دیگر و هرگز نمیخواستم به زمین برگردم. احساس من این است که روزی در حضور خداوند خواهیم بود در آن زمان هرگز نمی خواهیم به زمین برگردیم چون اگر برگردیم دیگر هیچ چیز برایمان معنی و مفهوم نخواهد داشت.|
به عنوان کشیش پای تابوتهای زیادی ایستاده ام و خاکسپاری زیادی انجام داده ام و در آن مراسم بارها گفته ام که جدا شدن از جسم برای کسانی که پروردگار را میشناسند و او را دوست دارند به معنی حضور در نزد اوست.» این حرف را قبلاً باور داشتم ولی حالا خیلی بیشتر باور دارم. بعد از مدتی همه با هم مستقیما به سوی دروازه حرکت کردیم. هیچ کس چیزی نگفت اما میدانستم که خدا همه ی آن افراد را فرستاده تا مرا همراهی کنند. ورودی آنجا در مقایسه با در بزرگ آن خیلی کوچک بود. نگاه کردم ولی نمی توانستم انتهای دیوارها را ببینم بالا را نگاه کردم انتهای آن را نیز نمی توانستم ببینم چیزی مرا متعجب کرد در زمین هر وقت به بهشت فکر میکردم توقع داشتم روزی دروازه ای از مرواریدها را ببینم چون کتاب مقدس به دروازه های مروارید اشاره میکرد دروازه از مروارید ساخته نشده بود بلکه مرواریدی رنگ بود. انگار کسی خامه ی مرواریدی را روی کیک پخش کرده است دروازه می درخشید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک