جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
148,000
من در آبان به دنیا آمدم - نوزده سال پس از آغاز قرن خورشیدی ما -
آبان فرشته آب و فراوانی اما حداقل دو کتاب از پانزده کتاب شعر و بسیاری از سطرهای من از نام و فضای بیابان غبار آلود شده است. در جستجوی رابطه ای میان روح و خاک تا شاید شوره زار شکوفا شود، از کویر ستایش ها نوشتم و بارها از خود پرسیدم آیا کسی که زاده آبان است آیینه دار عکس بیابان است؟
به نگاه من آبان ماه همان جوان خوش برخوردی آمد که گل سرخی به یقه بارانی اش زده از کویر میگذشت در آن کویر شاعران بسیاری گردش می کردند و سیاحت میکردند تابلوهایی را که روی پایه ها قد افراشته بود؛ تصویرهایی جذاب از شهرهای آینده و از زنان زیبا که لابه لای بادهای غبار انگیز لبخند میزدند شگفت آور بود که همه در مرحله ای از سفر خود به این نمایشگاه بیابانی رسیده باشند. کودکی من همان دورانی که میگویند نطفه های شخصیت شکل می گیرد، عرصه نوعی هرج و مرج ناشی از جنگ بین المللی دوم بود؛ با جشن آب محله و بوی گلاب ،شکر چرخ دستی ها که قند و شکر کوپنی
ر دیرک شهاب
همواره یک حکایت میخواند
بین کتابخانه خیزاب
همواره عزم رفتن
همواره میل نامعلوم
سودای آتشینی بود
که در سپیدگاهان مثل تبی سپید
بر او عارض میشد
مثل تبی سپید در آن هنگام
کآرامش سفر متلاطم بود
آهنگ باد می آمد
از حبله مشوش کشتی به یاد او
خورشید بسته میشد
چون پلکهای مفرغی مردگان
در نیمروز
آن وقت شهر و باغچه
و حجره های سودا بی رونق میشد
مرغان آبزی
در خواب او ملائکه می رفتند
و سایه های دریا
نوری شکنجه آمیز را
بر طاق مشکوی او می لرزاند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک