جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
پذیرش عضو جدید در خانواده معمولاً برای بچه ها با مشکلات خاصی همراه است. مخصوصاً اگر بچه ها از توجه زیاد برخوردار باشند و امکانات زیادی در اختیارشان باشد و یکباره مجبور شوند همه ی این دارایی ها را با دیگری شریک شوند.
در داستان خرس پشمالو، نویسنده سعی کرده است تا در ساده ترین شکل و به صورت داستانی و با زبانی ساده به این مشکل بپردازد. خرس پشمالو در یک روز بارانی خرس سفیدی را توی رودخانه پیدا می کند به او کمک می کند و می آوردش خانه تا اینجا هیچ مشکلی نیست. اما درست وقتی بنیامین صاحب خرس پشمالو شروع می کند به توجه و نگهداری از خرس سفید خرس پشمالو احساس عدم امنیت می کند او خرس سفید را رقیب خودش می داند تا جایی که از آوردن و پذیرفتن او پشیمان می شود و با او برخورد می کند.
این رفتار بد با واکنش تنبیه ی بنیامین همراه است که باعث واکنش خرس پشمالو می شود او به جنگل می رود اما همچنان منتظر است بنیامین به دنبالش بیاید اما توی جنگل گم می شود. تجربه های بدی را از سر می گذراند و نگران و درمانده است. درست وقتی در آستانه ی ناامیدی، است سر و کله ی خرس سفید پیدا می شود. خرس سفید قبلا بهش گفته بود که داداش اوست و حتماًبهش کمک می کند. حالا آنها با هم پیش بنیامین بر می گردند و به هم کمک می کنند تا این دوستی و برادری شکل عمیق تری پیدا کند.
9,000
تلگرام
واتساپ
کپی لینک