1
50,000
متولد 27/10/1346
فوقدیپلم کامپیوتر
صادره از شهرری
بازنشسته دولت
متأهل
مسیر شغلی من از همکاری با مرکز آموزش مدیریت دولتی در سال 71 شروع شد که در آنجا شروع به ساخت برنامههای آموزشی برای مدیران و کارمندان بود ازجمله (مدیریت تصمیمگیری، مدیریت اثربخش، مدیریت رفتار ناهنجار، مدیریت میانی، تصمیمگیری هوشمندانه، مدیریت زمان، اصول بایگانی، همکاری با کارکنان ناهنجار) و حدود 110 عنوان دیگر؛ و همچنین همکاری با برنامهسازان صداوسیما همچون امام و جوانان، شبهای رمضان، دیدار، فالنامه حافظ، درسهایی از قرآن.
و همچنین ساخت سه برنامه بهصورت خصوصی برای ناجا.
در سال 79 اولین مقاله خود را به نام خلاقیت و نوآوری در آموزشوپرورش را در فصلنامه فرهنگ و آموزش به چاپ رساندم و در سال 80 مقاله انتقاد چیست و چرا از انتقاد ناراحت میشویم در همان فصلنامه به چاپ رسید.
در سال 83 چند نمایشنامه برای کودکان به نامهای (دادگاه مداد، کبوتر زرنگ، مدرسه حیوانات، موش زبل) را به نگارش درآورده که در سال 84 در بعضی از مدارس ابتدایی بهصورت تئاتر نمایش داده شد اما هیچوقت چاپ نگردید.
در سال 85 اولین کتاب خود را بنام (نان و سنگ) به نگارش درآوردم که داستان زندگی کارگران کارخانه برش سنگ بود؛ اما به خاطر بعضی از مشکلات چاپ نگردید.
در سال 86 اولین فیلمنامه خود را بنام کلت 45 نوشتم که مورد تائید قرار گرفت اما به خاطر مشکلات مالی چاپ نگردید.
در سال 87 رمان (بازی زمانه) را نوشتم و در سال 90 رمان (جدال با سرنوشت) را که به خاطر بعضی مشکلات چاپ هر دو کتاب در سال 1400 توسط انتشارات آرمان رشد انجام شد.
و هماکنون رمان جدیدم در همان انتشارات مراحل چاپ را طی میکند.
کلیه رمان¬هایی که به نگارش درآوردهام همه بر اساس واقعیت بوده که به خاطر حفظ موقعیت افراد تغییراتی در متن داستان به وجود آورده و همچنین از اسامی جعلی استفاده نمودهام.
یک داستان آموزنده در امور زندگی به قلمی زیبا و روان که نشان دهنده ی تسلط نویسنده بر داستان و قلم است
درود بر شما نویسنده
هردو کتاب خواندم.عالی بود .قلم خوبی داری. موفق باشید.
کتاب خوب و جالب و جذابی بود قلم روانی داره کتاب و لذت برم از خوندنش منتظر کتاب های بعدی هستم تا بخونمو لذت ببرم
لذت بردم عالی بودن.. موفق باشید جناب آقای خادمیان.. منتظر رمان های بعدی هستم
باتشکراز شما که بیوگرافی نویسنده رادر سایت قرار دادید... من هم کتاب بازی زمانه وهم جدال با سرنوشت ایشان را مطالعه کردم... خیلی زیبا وروان به نگارش در آورده اند. حالا که فهمیدم داستانهای ایشان واقعی هست منتظر رمان بعدی هستم.... ممنون
من هر جفت کتابارو خوندم...واقعا عالی بود....پیشنهاد میدم حتما این رمان خونده بشه..اونقد قشنگ بودن ک بی صبرانه منتظر رمان بعدی از اقای خادمیان هستم.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک