1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب به سوی دوزخ ای بی گناهان

معرفی کتاب به سوی دوزخ ای بی گناهان

3.7 (5)
کتاب به سوی دوزخ ای بی گناهان(نمایشنامه‌کردی‌)افراز، اثر بختیار علی ، با ترجمه عباس(آراکو)محمودی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1400 توسط انتشارات افراز ، به چاپ رسیده است. این محصول به تیراژ 300 جلد، در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 240,000 26%

177,600

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
به سوی دوزخ ای بی گناهان

مشخصات محصول

نویسنده: بختیار علی
ویرایش: -
مترجم: عباس(آراکو)محمودی
تعداد صفحات: 120
انتشارات: افراز
وزن: 160
شابک: 9786003266803
تیراژ: 300
سال انتشار: 1400
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

گروه فرهنگ و ادبیات هنر آنلاین: «بۆ دۆزه‌خ، ئه‌ی بی‌گوناهان»، نخستین نمایشنامه‌ای است که به قلم بختیار علی، رمان‌نویس مطرح کرد سال ۲۰۲۱ در انتشارات رهند سلیمانیه چاپ و منتشر شد. این اثر با عنوان «به‌سوی دوزخ ای بی‌گناهان» با ترجمه عباس (آراکو) محمودی اواخر سال ۱۴۰۰ در نشر افراز به چاپ رسید.

محمودی درباره این کتاب به هنر آنلاین گفت: آنچه مرا به ترجمه این نمایشنامه برانگیخت ایده جدید، شگفت و فرم متفاوت روایت بود آن‌هم در ژانر و فرمی متمایز از رمان که بختیار علی بیشتر با آن شناخته می‌شود. اهمیت «به‌سوی دوزخ ای بی‌گناهان» این است که نکات مهمی از فلسفه‌ اگزیستانسیالیسم را در خود دارد و همچنین یادآور داستان آغازین خلقت و تبعید آدم و حواست.

او بعد تراژیک این نمایشنامه را وجود دوزخی آن دانست و افزود: در این کتاب، آدم‌ها باوجود محکومیت و شکنجه‌های هولناک، همچنان در سکوت ابدی خویش از شرایط موجود سپاسگزار هستند و یا آن‌که تاب چنان وضعیتی را ندارند و رهایی‌شان را در مرگ می‌بینند و به آن تن می‌دهند. نمایشنامه تصویری است که در آن انسان تک‌وتنها زیر فشار قدرت با ایجاد احساس گناه، تباه و له می‌شود.

محمودی با این توضیح که نویسنده در کتاب به روابط خشونت، سیستم و افراد جامعه پرداخته است، ادامه داد: این‌که آدم‌ چگونه به‌آرامی، تن به این خشونت خواهد داد و جامعه تبدیل به دوزخی نهانی خواهد شد که بیشتر جامعه آن را به‌صورت مطیع و فرمان‌بردار می‌پذیرند وعده‌ای اندک مانند شخصیت (مصطفی رهبر) در این نمایشنامه تن به این وضعیت نمی‌دهند و بازی‌ای که قدرت و سیستم به راه انداخته را نمی‌پذیرد.

او همچنین در پاسخ به این پرسش که مشکلات ترجمه به‌ویژه نمایشنامه چیست؟ اظهار داشت: یکی از مشکلات، چگونگی انتخاب زبان

محاوره یا شکسته‌نویسی است، این مشکل اغلب در ترجمه‌ها به چشم می‌خورد. در این کار سعی کرده‌ام از نحو خاصی پیروی کنم چراکه تنها شکستن کلمات لزوماً، آن‌ها را عامیانه که نه محاوره‌ای نمی‌سازد و زبان محاوره از نحو خاصی پیروی می‌کند. البته باید یادآوری کنم زبان شخصیت‌ها یا آدم‌های نمایشنامه برخلاف متن مبدأ یا متن اصلی که تا حدودی به علت قابلیت زبان کردی که چندان، اختلافی میان زبان نوشتاری و محاوره نیست.

محمودی اضافه کرد: مبنای کار این بوده تا آنجایی که ممکن است، زبان و لحن گفتاری شخصیت‌های نمایشنامه یک‌گونه نباشد و هیچ تفاوتی به لحاظ تکه کلام‌ها، آهنگ جمله‌ها و بافت کلی گفتار نباشد. لزومی هم ندارد زبان نمایشنامه کاملاً یکدست باشد. ترجمه‌ هر کتابی تا حدودی نیازمند نوعی پیشینه‌ تحقیق یا سیر مطالعاتی است. برای این نمایشنامه، انتخاب لحن و زبان در اولویت بود، ضرورت دیدیم به دوباره خوانی کارهای حمید سمندریان، بهرام بیضایی و قاسم هاشمی نژاد بپردازم، به‌ویژه چند بار خوانی ترجمه‌های سمندریان از فردریش درونمات. باید گفت سیر مطالعاتی در چگونگی انتخاب لحن و زبان آدم‌های نمایشنامه راهگشا بود.

نویسنده

بختیار علی

بختیار علی

در حال حاضر مطلبی درباره بختیار علی نویسنده به سوی دوزخ ای بی گناهان در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

مترجم

عباس(آراکو)محمودی

از زخمی برون افتادم... و در زخمی فروشدم
و مادرم همارە می‌گوید:
با زخمی کهنە، سر بە بالین نهادە ام.
(امروز، تلخ‌ترین روز... روز تولد کە هیچ گاە با بهار همگام نمی‌شود)
مادرم نقل می‌کند: وقتی بە دنیا آمدی دو تا سە ماە بی‌نام بودی و نامی و اسمی نداشتی تا صدایت کنیم...نە گا هوارەای و نە شادمانی و رقص و پای‌کوبی، سرخ، سفید و سبز و آفتاب دمیدە در این رنگ‌ها...چنان سکوت بود و خموشی و ناامیدی مطلق کە «از آن ما بود و هیچ‌کس دیگر» ...

همیشه رنجِ زندگی، پدرت را از ما دور می‌کرد ...بسیار دورِدور. مردی کەدوست داشت کنارمان باشد و آسمانِ وطن برایش بیگانه نشود... آتش بود و آتش بود، آتش هست... همە جا شعله‌های آتش از آن همە مسافت ... شعلە تا بە دل ما کشیدە می‌شد ...
جنبش هویت خواهانە و حق‌طلب کرد دچار شکستی شدە بود و آن‌سوتر کسب‌وکار پدر کە رونقی عجیب داشت در مکان پل سرخ- پەردی سور٭- توسط جنگندە های حکومت عراق بە آتش کشیده شد و صدای انفجار از مغازه پدرم و دیگر رفقای نازنین اش تا «نودشە » زادگاهم می‌آمد.
پدرم همیشە حسرتی بە دل... حسرت رقصان رنگ‌ها ...- و نبود عمویم کە بعدها در طنینِ کوهستان سرخی‌اش جاودانە شد و حکایتی کشندەس و اینجا مجال نیست - کبکی را کە نجات دهم کە هر وقت می‌خواست از قفس بیرون می‌آمد می‌خواند ...
من نامی نداشتم بی‌نام و به‌دوراز پدرم و در ناامیدی مطلق ...
سال 1975 بود «بعد از قرارداد الجزیره، زندگی ما دگرگون شد، پدرم دست از سیاست کشید. از آن تاریخ بە بعد نفس کشیدن در میان امیدهای مصلوب پارە ای از زندگی ما شد ...»
چە می‌خواستم بنویسم ...
اولین روز 44 سالگی‌ام را گذارنم کە تلخ‌ترین ست ... کە لحظات آتش بود و هست و دود
و چنان کە می‌پرسم
«راستی این مرد چە دردی دارد؟
کە تمام بعد ظهر (دیروز و پریروز و امروز)
نشستە و زل زدە بە شعلە آتش- کە شاید فقط او می‌بیند.
آتش ... آتش ... و روزهای تلخ ...
گویا تراژدی ما پایانی ندارد و هر سالە تکرار می‌شود...
اما می‌توان حکایت کرد بە گونە ای دیگر ...
٭حاج عمران مرز بین عراق و ایران
٭٭برشی از زندگی نامەی بختیارعلی
٭٭٭نقل‌قول از جورج سفریس برندەی نوبل و نویسندەی معاهدەی «لوزان » معاهدەی شوم برای کردها
٭٭٭1975 قرارداد الجزیرە و بە تعلیق درآمدن مبارزات چریکی کرد ها
ترجمه‌های چاپ شدە:
نردبانی در غبار، ترجمه شعرهایی از بختیارعلی، نشر افراز، تهران سال 73
نمایشنامه بە سوی دوزخ ای بی‌گناهان، بختیارعلی، ترجمە آراکو محمودی، نشر افراز

عباس(آراکو)محمودی

دیدگاه کاربران

1 نظر
  • 1402/01/27 20:23:33
وانا

سلام این مترجم کتابی دیگر تحت عنوان، نردبانی در غبار دارد کە توسط نشر افراز چاپ و منتشر شدە است. متشکرم


دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید