کتاب جست و جوی درس های زندگی به کمک فیلسوفان مرده را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب جست و جوی درس های زندگی به کمک فیلسوفان مرده
معرفی کتاب جست و جوی درس های زندگی به کمک فیلسوفان مرده
موجود
3.9 (2)
معرفی محصول
«سقراط اکسپرس» عنوان کتابی است نوشتهی اریک واینر که نشر نیماژ آن را به چاپ رسانده است. «سقراط اکسپرس» داستان مشاهده، تأمل و تفکر است؛ داستانی برای زیر سؤال بردن تجربهها و اهداف زندگی فردی و پرسیدن چراها!
در این کتاب، نویسنده با کمک بزرگترین متفکران تاریخ در سراسر دنیا، از سقراط گرفته تا نیچه و از ثورو تا سایمونوی، خواننده را همراه خود با قطار به سفری فلسفی و درعینحال دلپذیر میبرد. او هزاران مایل را طی میکند، به خاستگاه فلسفههای بزرگ تاریخ میرود و سعی میکند آگاهانه اندیشیدن را به ما بیاموزد.
نویسنده به روشی هوشمندانه زندگی مدرن امروزی و فلسفه را کنار هم قرار میدهد و با بیانی بسیار ساده و گاهی شوخطبعانه، به ما نشان میدهد که چطور میتوان از اندیشهی این بزرگان برای بهبود کیفیت زندگی خود بهره برد.
ما گرسنهایم. میخوریم و میخوریم و بیشتر میخوریم، اما همچنان باز گرسنهایم.
گاهی این گرسنگی را در قالب ضعف و بیحالی تجربه میکنیم و دیگر اوقات، هنگامی که جهان زیروروگشته و ترس آزادانه پرسه میزند، این گرسنگی فزونی مییابد و خیال دارد ما را تحلیل ببرد.
تلفنهای هوشمند خود را برمیداریم. میتوانیم با حرکت یک انگشت به تمامی دانش بشری، اعم از مصر باستان تا فیزیک کوانتومی، دسترسی یابیم. ته آن را درمیآوریم، اما همچنان گرسنهایم.
این گرسنگی سیریناپذیر چیست؟ ما آنچه فکر میکنیم نمیخواهیم. ما خیال میکنیم اطلاعات و دانش آن چیزی است که میخواهیم. اینطور نیست. ما خرد میخواهیم و اینها با هم تفاوت دارند. اطلاعات حقایقی درهماند، دانش بینظمی سازمانیافته است. خرد از این حقایق درهم و بینظم گرهگشایی میکند، به آنها معنا میبخشد و ما را به نحوهی استفادهی بهتر از آنها رهنمون میسازد. همانطور که مایلز کینگتون موسیقیدان بریتانیایی گفته است: دانش یعنی بدانی گوجه میوه است، خرد یعنی آن را در سالاد میوه نریزی. دانش میداند، خرد درک میکند.
تفاوت میان دانش و خرد در نوع آنهاست نه در مرتبهی آنها. دانش بیشتر لزوماً به معنای خرد بیشتر نیست و در حقیقت میتواند از خردمان بکاهد. میتوانیم زیاد بدانیم، و در عین حال اشتباه برداشت کنیم.
دانش آن چیزی است که به دست آورده میشود، خرد چیزی است که انجام میدهی. یک مهارت است و مانند تمام مهارتها میتوان آن را فرا گرفت؛ اما تلاش میطلبد. انتظار کسب خرد با شانس، مثل آن است که انتظار داشته باشیم نواختن ویولن را شانسی یاد بگیریم.
بااینحال، این همان کاری است که ما انجام میدهیم. ما در زندگی سکندری میخوریم و امیدواریم ته ماندهای از خرد را از اینسو و آنسو بیابیم. درعینحال سردرگم هستیم. ما ضرورت را بااهمیت، پرگویی را با فرزانگی و شهرت را با اعتبار اشتباه میگیریم. ما همانطور که یکی از فیلسوفان معاصر میگوید، کسانی هستیم که «اشتباه زندگی میکنیم».
دارم با شوپنهاور گرم میگیرم. شازدهی تاریکی، فیلسوف بدبینی، استاد صاحب سبک، لذتی برای خواندن است. نوشتههایش تروتازه و زنده و تقریباً شعرگونهاند. او از خواندنیترین فیلسوفان آلمان است. (در حقیقت سطحها پایین است، بههرحال شوپنهاور بهراحتی از پس آن برمیآید.)
برایان مگی دانشپژوه شوپنهاور میگوید، هیچ فیلسوفی نیست که وقتی آن را میخوانی اینقدرملموس و با صدای رسا با تو همراه شود.
این حقیقت دارد، او روحی زخمدیده بود، احتمالاً بیشتر از بیش، اما این تفاوتی در مرتبه و میزان است، نه در نوع. همهی ما کمی شوپنهاور درون خود داریم. همهی ما زخم دیدهایم. تنها میزان و شمایل زخم است که تفاوت دارد.
شوپنهاور مردی که بهراحتی دوست داشته باشی نیست -به گفتهی زندگینامهنویسی، اثری نامطبوع است- اما مردی است که بهراحتی میتوان تحسینش کرد. او که عاشق هنر و موسیقی است، یکی از ژرفترین و زیباترین نظریههای زیباییشناسی فلسفه را مطرح کرد و بر نسلهای نویسندگان و هنرمندان تأثیر گذاشت. تولستوی و واگنر تصاویری از این فیلسوف را در اتاق مطالعهشان نگه میداشتند و خورخه لوئیس بورخس، نویسندهی آرژانتینی، زبان آلمانی را برای آنکه آثار شوپنهاور را به زبان اصلی بخواند یاد گرفته بود. کمدینها عاشق شوپنهاور هستند و این امر بدگمانیها دربارهی تاریکی نهان در شوخطبعی را تصدیق میکند.
درحالیکه فیلسوفان تلاش میکردند دنیای بیرون را توضیح دهند، شوپنهاور بیشتر نگران دنیای درون ما بود. اگر خودمان را نشناسیم، نمیتوانیم جهان را بشناسیم. این حقیقت به نظر من کاملاً واضح و آشکار است. چرا خیلی از فیلسوفان -به عبارتی دیگر، این قوم باهوش- آن را جا میاندازند؟ تا حدی فکر میکنم به این دلیل که بررسی دنیای بیرون آسانتر است. ما حکم آن مست زبانزدی را داریم که در کوچهای روشن دنبال کلیدهایش میگردد.
عابری میپرسد: اینجا گمشان کردی؟
او با اشاره به پارکینگ تاریک میگوید: نه، آنجا گمشان کردم.
پس چرا داری اینجا دنبالشان میگردی؟
اینجا چراغ دارد.
شوپنهاور اینگونه نبود. او تاریکترین جا را میگشت. ممکن است با دیدگاه تاریک یا متافیزیک تلخ او مخالف باشید، اما نمیتوانید او را بهخاطر بیتدبیری یا اقدام نصفه و نیمه شماتت کنید. او تماماً پای کار است. فیلسوفی قهرمان.
در حال حاضر مطلبی درباره اریک واینر
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر
خود،
نویسنده
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره شقایق الکائی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک