کتاب اندی وارهول وسواس احتکار داشت را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب اندی وارهول وسواس احتکار داشت
معرفی کتاب اندی وارهول وسواس احتکار داشت
4.4 (4)
کتاب
اندی وارهول وسواس احتکار داشت (در ذهن بزرگان چه می گذرد)،
اثر
کلودیا کالب
،
با ترجمه
فرزانه سکوتی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1400
توسط انتشارات
بهجت
-
شما
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
«اندی وارهول وسواس احتکار داشت» با زیرعنوانِ در ذهن بزرگان چه میگذرد؟ عنوان کتابی است نوشتهی کلودیا کالب که نشر شما آن را به چاپ رسانده است. چرا اندی وارهول صدها جعبه را پر کرده بود از کارتپستالهای قدیمی، صورتحسابهای پزشکی و تهماندهی نان پیتزا؟ چرا مریلین مونرو با داروی آرامبخش اوردوز کرد؟ چرا چارلز داروین دچار دلدرد بود و هاوارد هاکس اصرار داشت دستگیرهی در را با دستمال کاغذی بچرخاند؟ اینها برخی از سؤالاتی هستند که به تألیف این کتاب منجر شده؛ سفری به درون شگفتی و تشویش ذهن از خلال زندگی چهرههای سرشناسی که جهان را تغییر دادهاند. نظریهی نسبیت آلبرت اینشتین درک ما را از زمان و مکان دگرگون کرد. اعلامیهی آزادی بردگان که آبراهام لینکلن آن را ارائه کرد بردگان را نجات داد.
قطعهی «سامرتایم» جورج گرشوین روح را سمزدایی میکند. تقریباً تمام این شخصیتها در علم، تجارت، سیاست یا هنر به موفقیتهای بسیاری دست یافتهاند -اما همهشان رفتارهایی بروز میدادند که با بیماریهای غیرجسمانی مثل اوتیسم، افسردگی، اضطراب، اعتیاد و اختلال وسواس_جبری مرتبط بود.
چهرههای تاریخی از بسیاری جهات معقولتر یا عجیبتر از ما نبودهاند. وقتی زندگی اجتماعی آنها خوراک کتابها و فیلمها و تیترهایی با حروف درشت بود، روانشان ویژگیهایی بروز میداد که بسیاری از ما در همسران و فرزندان و دوستانمان و حتی در درون خودمان تشخیص میدهیم. همهی ما استادانه برای خود پرسونایی عمومی میسازیم؛ اما درگیر ماجراهای درونی خود هستیم. غنی یا فقیر، موزیسین یا حسابدار، در دههی ششم زندگی باشیم یا در دههی سوم و چهارم زندگی، درون همهمان چیزی جریان دارد -وسواس بهترتیب چیدن مدادها، مهارت در خراب کردن رفاقتها، ایگویی که یک ترفیع را به خطر میاندازد یا بیارادگی در مقابل چیپس؛ اما مرز میان رفتار طبیعی و مشکل روانی کجاست؟ خجالتی بودن کِی خصوصیتی شخصی است و کی اختلال اضطراب اجتماعی است؟ چه چیزی کندن موهایتان را تبدیل میکند به تریکوتیلومانیا و نه یک عادت بد؟ غم شما باید به چه حدی برسد تا با پروزاک درمانش کنید؟
درک ما از سلامت روان، از آن روزگاری که نیاکانمان جمجمهی فرد را سوراخ میکردند تا تسخیر فوقطبیعی شیاطین را متوقف کنند، بهطور چشمگیری گسترش پیدا کرده. افراد مبتلا به بیماریهای روانی قرنها درمانهایی نسنجیده، از زالو انداختن گرفته تا الکتروشوکدرمانی را متحمل شدهاند. فروید در نیمهی اول قرن بیستم با نظریههای خود دربارهی سرکوبهای ناخودآگاه، درمان از طریق گفتوگو را به اجرا درآورد؛ بعد موج داروهای رواندرمانی وارد بازار شد، از آرامبخش میلتن در دههی ۱۹۵۰ گرفته تا پروزاک در دههی ۱۹۸۰٫ امروزه مغز و ذهن بهطور جداییناپذیری در پیوند با هم تلقی میگردد و دانشمندان سوق داده میشوند تا طرحهای اصلی زیستشناختی سلامت روان را دقیقاً مشخص کنند. یافتههای جالبتوجهی به دست آمده: فعالیت بخش خاصی از مغز میتواند پیشبینی کند بیمار مبتلا به افسردگی به داروی ضدافسردگی پاسخ بهتری خواهد داد یا به درمان از طریق گفتوگو؛ افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در مراحل اولیهی بیماری مادهی خاکستری کمتر و سطح اوکسیتوسین پایینتری دارند؛ یعنی هورمونی که به رفتارهای اجتماعی ارتباط دارد با سطح بالای اضطراب هم مرتبط است.
با هر کشف تازه خیلی چیزها برای یاد گرفتن از راه میرسد. ذهن انسان پیچیده و پیشبینیناپذیر است -تودهای خارقالعاده از بافتی شامل صد بیلیون عصب و ظرفیتی بیحد. این عضو بهتنهایی میتواند نیروی لازم برای پایهایترین نیازهای ما را (تنفس، خوردن، راه رفتن) تأمین کند، عقل ما را پرورش دهد و دریغا که مدیریت افکار پراکنده و احساسات آشفته به اندازهی پیبردن به گسترهی جهان ناممکن است.
گوشه ای از کتاب
پزشکان از مکانیزم نهفته در پس بیماری قلبی یا دیابت بیشتر میدانند تا اختلالات ذهنی؛ حتی ابزارهای تشخیص بیماریهای جسمی دقیقتر هستند. اشعهی ایکس استخوانهای شکسته را تشخیص میدهد، ترمومتر تب را میسنجد و آزمایش خون عفونت را کشف میکند. مغز فرق دارد. گرچه میتوان از تومور و لختهی خون در مغز عکس گرفت؛ اما برای تشخیص اختلال دوقطبی یا مرزی نمیتوانید آن را اسکن کنید و حتی اگر هم بتوانید، آیا میشود با وضوح این موارد را دید؟
بیماری روحی میتواند از پا بیندازد و مرگبار باشد. نویسنده میگوید: طی دوران تحقیقاتم چیزهایی کشف کردم که احترام مرا نسبت به این چهرهها و ناکامیها و کامیابیهایی که تجربه کردهاند بیشتر کرد. پیش از تحقیق دربارهی مریلین مونرو نسبت به این الههی هالیوود نگاهی سادهانگارانه داشتم: اما پس از تحقیق، نسبت به زنی که کودکی اندوهبارش او را دستخالی و در جستوجوی مفهوم خویشتن رها کرده بود احساس همدلی شدید به من دست داد. پرنسس دایانا هم جدایی عمیق میان تصویر اجتماعی و رنج درونی را برجسته کرد. یکی از زنانی که در دنیا بیشتر از همه از او عکس گرفته شده، به ترندهای مد الهام بخشیده و همدلی نسبت به اهداف انساندوستانه را افزایش داده -زیر آن لباسهای بالماسکه و زیر آن لبخندها بهشدت دچار عدم امنیت بود. در مورد کریستین یورگنسن چیز زیادی نمیدانستم اما ارادهی او برای درهمشکستن سنتهای اجتماعی و تحقق بخشیدن جسورانه به هویت زنانهاش که آن را عمیقاً حس میکرد مرا تحت تأثیر قرار داد. فرنک لوید رایتِ اجتماعی و ایگوی فربهش میخکوبم کرد. نمیخواستم در موردش کار کنم، بلکه دوست داشتم ملاقاتش کنم. داروین از همه بیشتر شگفتزدهام کرد. نمیتوانم تصور کنم که طبیعتگرای بزرگ موقع نوشتن «منشاء انواع» خسته و دچار سرگیجه و حالت تهوع بوده باشد.
در نهایت این کتاب در مورد تصادمها و ارتباطها -میان ذهن و مغز، میان تصویر اجتماعی و کشمشهای ذهنی، میان برنامهریزی درونی و رفتار بیرونی آدمها، میان آدمهای سرشناس و بقیهی ماست.
کتاب حاضر، زندگی این چهرههای تاریخی را نشان میدهد که بهطور واقعی هم یکدیگر را ملاقات کردهاند. داروین و لینکلن در یک روز، ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ به دنیا آمدند. اینشتین عاشق خواندن آثار داستایفسکی بود و سال ۱۹۲۰ نامهای نوشته که در آن برادران کارامازوف را شگفتانگیزترین چیزی که تاکنون به دستم رسیده میداند. فرنک لوید رایت با اینشتین شام خورده بود و خانهای را برای مریلین مونرو و همسر سومش آرتور میلر طراحی کرده بود. لینکلن قهرمان مونرو بود. هاوارد هاکس و جورج گرشوین در هالیوود سفر میکردند و هر دو با جینجر راجرز قرار میگذاشتند. اندی وارهول سیلکاسکرینهای اینشتین و پرنسس دایانا را چاپ کرده بود. اما ورای همهی اینها، وجه اشتراک این چهرهها با ما، انسان بودن آنهاست. امیدوارم گفتن این داستانها چالشهای روانی کوچک و بزرگی را که همهی ما با آنها مواجهیم مشخص کند و حتی شاید بتواند برخی از زخمهای فرهنگی را که همپای این چالشها پیش میروند از بین ببرد. با آموختن عمیقتر در مورد این چهرههای جذاب شاید عمق تجربیات و رفتارهای بشر را ستایش کنیم و شناخت گستردهتری از خودمان به دست آوریم.
نویسنده
کلودیا کالب
در حال حاضر مطلبی درباره کلودیا کالب
نویسنده اندی وارهول وسواس احتکار داشت
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره فرزانه سکوتی
مترجم کتاب اندی وارهول وسواس احتکار داشت
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک