1
272,550
امپراتوری نیهونجا دهمین جلد از مجموعهی دوازده جلدی و پرطرفدار جنگاوران جوان نوشتهی جان فلنگن است. فلنگن نویسندهای استرالیایی و پیرو سبک خیالپردازانه است که بدلیل نوشتن داستانهای قرون وسطایی و فانتزی شهرتی جهانی پیدا کرده است.
آثار فلنگن بارها برنده جوایز متعدد بینالمللی از جمله جایزه انجمن ناشران استرالیایی شدهاند. مجموعهی جنگاوران جوان در بین نوجوانان به محبوبیتی جهانی دست پیدا کرده است و علاوه بر آن در هجده کشور مختلف اجازه چاپ پیدا کرده است. همچنین به گزارش نیویورک تایمز این مجموعه در فهرست آثار پرفروش این نشریه قرار دارد.
تاکنون دوازده جلد از این مجموعه منتشر شده که امپراتوری نیهونجا-جنگاوران جوان 10 آخرین کتاب از این مجموعه است که با خرید حق انحصاری در ایران توسط نشر افق ترجمه و منتشر شده است.
آنچه در داستان امپراتوری نیهونجا اتفاق میافتد:
جنگاوران یا رنجرها، با رفتارهای مرموزشان، همیشه ویل را عصبانی کردهاند. حالا ویل پانزده ساله برای شاگردی رنجر پذیرفته میشود. او هنوز نمیداند که رنجرها نگهیانان واقعی سرزمینشاند و تا رسیدن ارتش با دشمن میجنگند. نبرد بزرگ در راه است.
دای فرمان در زمین آفتاب سوخته ی رژه و میان صف های سه گانه ی مردانی که دوشادوش هم رژه می رفتند طنین افکند با هر قدم میخهای آهنین کفش هایشان هماهنگ بر زمین فرود می آمد و صدای خفیف و موزونی ایجاد میکرد که گهگاه با صدای جرینگ جرینگ نامنظم سلاح ها و تجهیزاتشان در هم می آمیخت و ضربات پاهایشان ابری رقیق از گرد و غبار به دنبالشان بر جای میگذاشت. هالت زیر لب زمزمه کرد: «قطعاً میتونستی اومدنشون رو از فاصله ی دور هم ببینی ویل زیر چشمی نگاهش کرد و با پوزخندی گفت: «ممکنه این هم حرفیه.»
ژنرال ساپریستی که رژه ی نظامی ارتش توسکان را برای آنها ترتیب داده بود، به نشانه ی
تصدیق سرتکان داد و گفت: «حق با این آقای جوونه هالت یکی از ابروهایش را بالا داد و گفت: شاید حق با اون باشه، مطمئناً جوون هم هست... ولی آقا نیست.»
ساپریستی مکثی کرد با اینکه ده روزی هم رکابشان بود، هنوز هم به طعنه و کنایه هایی که آن دو غریبه ی آرالوئنی به هم میزدند عادت نکرده بود. فهمیدن...
مورگاراث فرمانروای کوهستان باران و ظلمت، نیروهایش را جمع کرده تا به سرزمین پادشاهی حمله کند. او قسم خورده که این بار از جنگ دست خالی برنگردد...
اگردی برای یک نفر قهرمانی برای همه
تیر سنشی در هوا به پایین برگشت و مستقیم به سمت امپراتور آمد. ویل با کمانش به تیر ضربه زد و آن را از مسیر منحرف کرد. نوک تیز روی زمین صخره ای و سخت فرود آمد و صدا کرد و چوب آن هم به یک طرف پرتاب شد.
والت چند لحظه مکت کرد. گفته خدای من تو چطور این کار رو کردی؟
اما خیلی سریع متوجه شد که دیگر وقتی برای حرف زدن نمانده..
در حال حاضر مطلبی درباره جان فلنگن نویسنده جنگاوران جوان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره مسعود ملک یاری مترجم کتاب جنگاوران جوان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک