جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
629,000
ما به تماشا می ایستیم، و تأیید میکنم و به ناسازگاریها پوزخند می زنیم و در برابر شجاعتها و رنجها و فضیلتها از فرط شفقت و دلسوزی ناگاهان داغ می شویم و در خود تکان میخوریم ولی در همه این احوال، قهرمانان همچنان در حال و مقام خودشان می مانند؛ ما نیز با آنان یکی نمی شویم؛ و هر چه این قهرمانان را روشنتر و دقیق تر ترسیم کرده باشند به همان اندازه نیز از ما دورتر و متمایزتر قرار میگیرند؛ نیز به همان اندازه با تحکیم بیشتر ما را به سوی جایگاه خودمان در میان تماشاچیان پس می رانند. من چگونه می توانم خود را با رادون کرالی یا با یوجین راستیگناک یکی و یگانه ببینیم، و حال آن که با هیچکدام در هیچ بیم و هیچ امیدی شریک نیستم؟ وانگهی، این قهرمان نیست، بلکه حادثه است که ما را از لاک خود بیرون می آورد و به قبول نقشی در قصه یا داستان وا میدارد میبینیم چیزی در داستان درست همان طور اتفاق می افتد که آرزو داشته ایم بر سر خودمان بیاید. یا می بینیم وضعیتی درست با همان جزئیات دلپذیر و مناسبی در داستان پیش می آید که ما سالها در عالم خیالبافیهای خود با آن ور میرفته ایم؛ با مشاهده چنین حوادثی است که ما شخصیتهای داستان را از یاد میبریم و قهرمان اصلی را به کنار می زنیم؛ آنگاه به پای خود به سوی داستان حمله ور می شویم، و به تن خویش در رودی از تجربیات تازه شناور میگردیم؛ و آنگاه و فقط آنگاه است که می توانیم بگوئیم به خواندن یک قصه سرگرم بوده ایم. البته تنها چیزهای دلپذیر نیستند که ما در عالم خیالبافیهایمان برای خود آرزو میکنیم؛ بلکه روشنائیهایی هم هست که ما حاضریم در پرتو آنها به تأمل حتی درباره مرگ خود بنشینیم و راههایی هم هست که گوئی ما بسیار خوشحال می شدیم اگر در راستای آنها فریبی میخوردیم، یا زخمی بر می داشتیم و یا به تهمتی آلوده دامن می شدیم.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک