699,300
کتاب «داستان و نقد داستان» نخستین بار در آغاز دهه ۱۳۷۰ در انتشارات نگاه در چهار مجلد منتشر و سپس بارها تجدید چاپ شد.
چاپ کنونی داستان و نقد داستان با بازنگری مترجم و ویرایش و نمونه خوانی همکاران دفتر انتشارات نگاه و صفحه آرایی مجدد در سه مجلد منتشر می شود تا پس از سه دهه، علاوه بر بازبینی محتوایی و ویرایشی، با تجدید آرایش حروف و صفحات و جلدسازی، نظر مساعد خوانندگان را جلب کند.
ضمن قدردانی از مترجم و نویسنده ارجمند، جناب آقای احمد گلشیری، به جهت پذیرش پیشنهاد انتشارات نگاه، از آقای سیامک گلشیری نیز که در همه مراحل آماده سازی این کتاب همراهی و مساعدت فرمودند سپاسگزاریم.
همچنین از همکاران دفتر و تحریریه انتشارات نگاه، آقای جواد رسولی برای همیاری در ویرایش و نمونه خوانی و خانم زنوبی برای صفحه آرایی این اثر قدردانی می کنیم.
امید است باز نشر این اثر راهگشای نویسندگان و داستان نویسان فارسی زبان در گسترۀ کرۀ خاکی باشد؛ چنان که در سه دهه پیش به آفرینش آثار داستانی فخیم و ماندگاری یاری رسانده است.
منبع: ناشر کتاب
«قصه بگو » شب هنگام است. انسان های نخستین، ترسان از ناشناخته های درون تاریکی، بر گرد آتش حلقه زده اند. آنان به جانب قصه گو سر پیش برده اند: «قصه بگو.» و قصه گوی نخستین احتمالا بدین گونه آغاز کرده است: «در فاصله سه ماه سفر تا آبها، شکارچی قدرتمندی زندگی می کرد. نام این شکارچی شین بود. شین بزرگ قبیله بود؛ چون ماموت را می شناخت. می توانست ماموت را دنبال کند و از پا در آورد. ماموت را از پا در آورد تا فرزندانش از پا درنیایند. یک روز که آفتاب آبها را سوزانده بود و آبها گرد و غبار شده بود؛ مردها خسته بودند و بچه ها گرسنه خوابیده بودند….. .» مردان قبیله غرق در وصف قدرتها و نیرنگ های شکارچی بزرگ، که با ماموت پشمالو در جدال است، همه چیز را به جز شین از یاد برده اند، آنان با قهرمان قصه یکی شده اند. در آن روز خشک آبی چه اتفاقی افتاد؟ شین چطور با نومیدی و گرسنگی جنگید؟ بعد چه اتفاقی افتاد؟… حلقه تاریک ترس از پیرامون آتش دور شده است. مالش گرسنگی در درون مردان قبیله فروکش کرده است. آنان خود شین شده اند. با ماموت در جدالند. منتظرند بشنوند که شین چگونه پیش رفت، چگونه در گیر شد و چگونه به پیروزی رسید.
انسان های نخستین، نیازهای نخستین، قصۀ نخستین. اما اکنون داستانی که دیگر نخستین نیست پیش روی ماست، پیش روی انسان امروزین. در هر دو، انسان با چیزی در جدال است. زمان می گذرد و انسان با دشمن روبه رو می شود، خواه ماموت باشد، خواه گرسنگی باشد، خواه تنهایی، و آن را شکست می دهد یا به دست آن از پا در می آید. قصه بگو» قدمت این جمله به قدمت زبان می رسد. نیاکان نخستین ما در تلاش برای زنده ماندن، ترسها و عقاید خود را به قالب قصه می ریختند و بدین ترتیب سدی جادویی در برابر دشواری ها | می ساختند. این قصه ها از آتش این قبیله به آتش قبيله دیگر سفر می کرد، از دریاها می گذشت و به نسل های بعد سپرده می شد و خروج آرام انسان را از حالات حیوانی نخستین ثبت می کرد. فرهنگ های نخستین همه افسانه ها و اسطوره های خود را دارند. این که اشیا چگونه آغاز شدند؛ انسان چگونه به وجود آمد؛ قبیله چگونه نجات یافت؛ خدایان چه کردند؛ و قهرمانان چگونه جنگیدند؟ این افسانه ها هر چند امروز ابتدایی به نظر می رسند هدف هایی بسیار جدی داشته اند. آنها بخشی از کلام مقدس قبیله بوده اند. اکنون از آنجا که ما دیگر جهان را همانند قصه گویان نخستین نمی بینیم بسیاری از افسانه ها، اسطوره ها و به طور کلی فولکلور آنان برای ما ساده لوحانه و غریب می نماید؛ اما به تدریج که نوگرایی سراسر زندگی ما را در بر می گیرد، دانش گذشته را با حسرت می نگریم و احساس از دست دادن اشیای مألوف ما را دچار اندوه می کند. بسیاری از روایت های نخستین، چون حماسه گیلگمش، داستان های عهد عتیق، اسطوره های یونان و روم، و نیز افسانه های بوکاچی یو، کلیله و دمنه و هزار انسان همه و همه از دانش نخستین مایه گرفته اند. آنها از قالب چنین قصه هایی نشأت گرفته
بنابراین اشتياق ذاتی آدمی به شنیدن داستان و احترام برای داستانگوی با استعداد پیشینه ای بسیار کهن دارد. به یاری این استعداد بود که همر صندلی خود را در پشت میز ضیافت تصاحب می کرد، شهرزاد مرگ را شکست می داد و اتللو نرد عشق می باخت.
اکنون که داستان به ظاهر آن کاربردهای روزگاران دیرین را ندارد این پرسش مطرح می شود که خواندن داستان چه حاصلی دارد و با این کتاب های بیشماری که درباره مسائل ضروری حیات نوشته شده چرا باید وقت خویش را با خواندن آثار تخیلی به هدر دهیم؛ به سخن دیگر، ببینیم داستان به چه کار می آید:
داستان گویی به عنوان قالبی هنری پدیده ای نسبتا جدید است و حتی داستان جدیدی که بر اساس اسطوره های کهن نوشته شده ارزشی به کلی متفاوت دارد. حال آنکه انگیزه هایی که نویسنده جدید را به نوشتن می خواند از انگیزه های گذشته ای که قصه گویان نخستین را به قصه گویی وامی داشتند متفاوت نیستند. داستان نویس امروز نیز بر سر آن است که اسطوره خلق کند و گاهی نیز بدین کار دست می زند، اما مسائل او بسیار پیچیده است. اسطوره برای بیان اشیاست، در حالی که داستان برای کشف اشیاست. اسطوره نشان دهنده ثبات است و داستان بیانگر تغییر. قصه نخستین ابزار اثبات است و داستان جدید ابزار پژوهش. نویسنده جدید عقاید خویش را به وام نمی گیرد، به کشف آنها می پردازد. او، به خلاف اسطوره پرداز کهن، مراسم را به میراث نمی برد، بلکه خود آنها را می سازد.
امروزه نظام کهن و، به دنبال آن، بناهای محکم باورهای پیشین را، پیشرفت دانش و صنعت، فروریخته؛ فرهنگ تغییری اعجاب انگیز را پشت سر گذاشته؛ و بسیاری از اسطوره ها، که نگهبان نظم کهن بودند، اعتبار خود را از دست داده اند. دوران جدید در عین حال که دوران اضطراب و نومیدی خوانده شده دوران خوشبینی نیز نام گرفته است. این قرن دوران داستان نیز به شمار آمده است.
در حال حاضر مطلبی درباره احمد گلشیری نویسنده داستان و نقد داستان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره احمد گلشیری مترجم کتاب داستان و نقد داستان در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک