کتاب آلیور تویست

چکیده

پیشگفتار

چارلز دیکنز مشهورترین رمان نویس انگلیسی است که آثارش در زمان حیاتش و تا به امروز همواره بیشترین خواننده را داشته است. هر زمان او را که در دست بگیریم با خواندن همان صفحه ی اول در می یابیم که در حضور استادی مسلم و داستان گویی با اعتماد به نفس و چیره دست قرار داریم. قدرت نویسندگی دیکنز بسیار حیرت انگیز و از حیث طنز و شوخ طبعی و قدرت اقناع و تأثیر گذاری بر خواننده بی همتاست. دیکنز نویسنده ای بسیار اصیل و خلاق است هر چند که از بسیاری از نویسندگان پیش از خود بهره ی بسیار برده بود؛ این غول ادبی بر شانه ی غولهای دیگر ایستاده بود اما اصالت و نوآوری او خیلی زود آنها را در سایه قرار داد. دیکنز گوشی تیز برای گفتار و سهوها و لغزشهای گفتاری و چشمی به همین اندازه تیز برای مشاهده ی حرکات و اطوار و عادات آدم ها داشت. دیکنز منتقد نهادها و اخلاق جامعه و روزگار خویش بود، اما منتقدی رند و زیرک سار که چنان ما را با داستانهایش سرگرم میکند که شاید متوجه نشویم در پس این داستان گویی و روایتهای شورانگیز هدف اصلی آثار او نقد کژی ها و کاستیهای جامعه است. 

گوشه ای از کتاب

در این نقطه از بازپرسی آلیور سرش را بلند کرد و با چشمانی ملتمس دور و برش را نگاه کرد و با صدای ضعیف خواهش کرد جرعه ای آب به او بدهند.

آقای فنگ گفت: مزخرف نگو! سعی نکن گولم بزنی.»

پاسبان به اعتراض گفت: «انگار واقعاً ناخوش است، عالی جناب.»

آقای فنگ گفت: «من گول نمیخورم.»

پیرمرد دست هایش را به طور غریزی بالا آورد و گفت: «پاسبان، مراقبش باش دارد می افتد.» بیفتد. آلیور از این اجازه ی محبت آمیز استفاده کرد و محکم به حالت غش به زمین افتاد. کارمندهای دفتر به یکدیگر نگاه کردند اما هیچ کدام جرئت نکرد

آقای فنگ فریاد زد کنار بایست پاسبان، بگذار اگر دلش می خواهد جنب بخورد. آقای فنگ گفت: میدانستم خودش را به مریضی زده. انگار که این گواه بی چون و چرای این موضوع باشد. بگذار همان جا دراز بکشد؛ خیلی زود از این وضع خسته میشود. کارمند با صدای آهسته پرسید: در مورد این پرونده چه می فرمایید، قربان؟»

آقای فنگ در جواب گفت بی تشریفات به سه ماه حبس محکوم می شود . البته کار با اعمال شاقه - دفتر را خالی کنید.

در به همین منظور باز شد و دو مرد آماده می شدند که پسر بی هوش را به سلولش ببرند که پیرمردی با ظاهری آراسته اما فقیرانه با کت و شلوار مشکی کهنه شتابان وارد دفتر شد و به طرف جایگاه قاضی رفت.

تازه وارد نفس بریده از دویدن با شتاب فریاد زد: «دست نگه دارید، دست نگه دارید نبریدش محض رضای خدا یک لحظه صبر کنید! اگرچه نابغه ی گرداننده ی دفتری اینچنین بی تشریفات و خودسرانه آزادی ها و نام نیک و شخصیت و کمابیش زندگی اتباع علیا حضرت، به...

پشت جلد

آلیور تویست همه ی عناصر زمانی مدرن را دارد جز یکی خودآگاهی جهان برای الیور یکسره نامفهوم و ناشناختنی است آشفتگی و هیاهو و اشوب دنیای بیرون آینه ی سردرگمی درونی اوست. نشانه های نبوغ دیکنز در آفرینش فضای داستانی و درون مایه و خلق شخصیت های پویا و ماندنی و نوآوریهای سبکی آشکار است. نبوغ و خلاقیت دیکنز بیش از هر چیز در خلق شخصیت های زننده و ماندگار

نمایان میشود. همه ی خواننده ها از سرزندگی و طبیعی بودن شخصیت ها در شگفت میمانند. هیچ نویسنده ای در هنر به تصویر کشیدن انسانها در همان نگاه اول به پای دیکتر نمی رسد. این زمان با زبانی طنز آمیز و گزنده روایت میشود که خاص دیکتر است و در زبان انگلیسی نظیر ندارد.

از آلیور تویست نمایشهای متعدد و چند فیلم و مجموعه ی تلویزیونی ساخته شده است اما لذت تماشای هیچ یک از اینها با لذت خواندن آن برابری نمی کند.