بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب دلدادگان آزادی

معرفی کتاب دلدادگان آزادی

3.7 (4)
کتاب دلدادگان آزادی (2 جلدی) (زرکوب،رقعی،رسانش نوین)، اثر جلیل امجدی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات رسانش نوین ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 400,000 26%

296,000

محصولات بیشتر

فهرست

مقدمه


فهرست


بازجویی و شکنجه در زندان دوره پهلوی


فرهنگ نامه زندانیان سیاسی در دوره پهلوی


صابر همیشگی محمود .


صادقی تبار، سیاوش .


صادقی نیارکی، حسین


صالح آبادی، علی .


صباغیان هاشم.


صداقتی ابراهیم.


صدیقی لجه گورانی اسدالله .


صدیقیان علیرضا .


صرامی، احمد.


صفاتی دزفولی ایرج


صفاری خوزانی عباس


صفاریان، علیرضا .


صلواتی، فضل الله .


صلواتی، محمود.


صمصامی فرد جلال


صمیمی بهبهانی کیوان


صنوبری محمد باقر .


صوفی آبادی رضا .


طالبیان محمد


طاهرزاده حسینعلی


طاهری سید جلال الدین


طباطبایی سید محمد .


طباطبایی لطفی سید محمد

مشخصات محصول

نویسنده: جلیل امجدی
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 1200
انتشارات: رسانش نوین
وزن: 1277
شابک: 9780001476028
تیراژ: -
اندازه(قطع): رقعی
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: گالینگور

گوشه ای از کتاب


فشارها عمدتا روی ارتباطات سازمانی بود که رده بالا و رده پایین کی است. کی را عضوگیری کردی و کی را عضوگیری نکردی که بنده روحم خبر نداشت. هر چه داشتم ارتباطم با دکتر شریعتی بود شریعتی فعالیت و سخنرانی هایش علنی بود. نهایتش اگر بخواهیم مثلا به عنوان جرم تلقی کنیم بعضی از اعلامیه ها و اطلاعیه های مجاهدین و فداییها بود که آن زمان در دانشگاه پخش میشد و به دست من میرسید به دست دیگران میرسید و به هم میرساندند. این تبادلات حداقلی بود که اگر بشود اینها را جرم تلقی کرد بقیه اش خواندن آثار دکتر شریعتی و حضور در حسینیه ارشاد و کلاسها و تکثیر و توزیع آثار دکتر شریعتی بود که از لحاظ قانونی جرم نبوده و فعالیت علنی محسوب میشد.


به فاصله یک یا دو ماه که به طور دقیق یادم نیست مرا به بازجویی میبردند و تهدیدات سنگینی میکردند که تو حرفهایت را نمیزنی و باید به اتاق حسینی بروی ای حسینی بیا این حرفهایش را نمیزند حسینی آمد چشم هایم را بستند و بردند و مرا به آپولو بستند یک تصویر ذهنی از آپولو در خاطرم مانده است. هنوز فرصت نکرده ام بروم و موزه عبرت را ببینم یک نیمکت چوبی بود که پشتش یک تکیه گاه داشت. پاها به وسیله دو تا قلاب از مچ بسته میشد و دستها در دو طرف با دو تا گیره محکم میشد گیره ها مثل این بود که بسته میشد تا لوله ها بریده شود. چیزی مثل سشواری کلاهی روی سر قرار میگرفت که شکل کلاه فضانوردها را داشت. به همین علت شاید اسمش را آپولو میگفتند گیره ها را میپیچیدند و دست زیر فشار بود. کلاه هم که در سر بود هر چه جیغ و داد میکردیم صدا تو سر آدم می پیچید. چیزی مثل چکش هم روی آن میکوبیدند. آپولو پدیده وحشتناکی بود.

نویسنده

جلیل امجدی

جلیل امجدی

در حال حاضر مطلبی درباره جلیل امجدی نویسنده دلدادگان آزادی در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

ویدیوهای محصول

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید