1
112,000
مهمترین بخش ماجرا این است که پدر بزرگ فوت شده است. باقی ماجرا کاملا تلخ است اما او میداند که بخشی از این حقیقت کاملا درست است واقعیت این است که صبح خورشید دوباره بالا می آید و وقت ناهار شکم او هم به قاروقور میافتد از بستن چشمانش نگه داشتن اشکهایش و تظاهر به چیزی ندانستن خسته شده اما واقعا پدر بزرگش قرار نیست بازگردد رینتار و ناتسوکی ساکت و آرام روبه روی این واقعیت تلخ ایستاده است در ظاهر رینتارو به نظر جوانی آرام و خونسرد است. اما برخی افراد حاضر در مراسم خاکسپاری ترس را در چشمان او خوانده اند. به عنوان پسری دبیرستانی که به تازگی تنها عضو خانواده اش را از دست داده زیادی ساکت و متین است. در گوشه ی سالن مراسم ترحیم ایستاده و به تصویر پدر بزرگش زل زده است.
در حقیقت رینتارو اصلا هم آرام و خونسرد نیست. لغت مرگ برایش به شدت غریبه است؛ نمیتواند بین این لغت و پدر بزرگش همان پیرمرد ساکتی که گویی در جهان دیگری سیر میکرد ارتباطی ایجاد کند. هیچ وقت تصور...
رینتارو به نظر متعجب میرسید اما حرفهای گربه هنوز تمام نشده بود. با لحنی فخرفروشانه ادامه داد: من به ماموریت دیگه هم برات دارم
میشه لطف کنی و زنگ در رو فشار بدی؟ رینتارو کاری که از او خواسته شده بود را انجام داد.
زنی جذاب با یک کیمونوی نیلی رنگ از آن در کنار دروازه بیرون آمد. رفتارش شبیه به خانمهای مسن بود اما حدس زدن سن واقعی اش اصلا ساده نبود هیچ گرمایی در وجودش حس نمیشد و چشمانش شبیه به چشمان مرده ها بود. به خاطر روبان قرمزی که به موهایش بسته بود و پوست بیش از اندازه سفیدش میشد او را با یک عروسک ژاپنی نفیس اشتباه گرفت.
گویی توان صحبت کردن از رینتارو گرفته شده بود.
زن با لحنی یکنواخت پرسید میتونم کمکتون کنم؟
گربه از طرف پسر که سرجایش خشکش زده بود گفت: «ما میخوایم با همسرتون ملاقات کنیم
زن چشمان بی روحش را به گربه دوخت رینتارو از شدت استرس زیاد به خودش می لرزید اما زن و گربه هیچ کدام مضطرب نبودند.
همسر من آدم پرمشغله ایه مهمونای ناخونده - »
گربه حرف زن را قطع کرد.
ما به خاطر موضوع خیلی مهمی اینجاییم وقت زیادی هم برامون نمونده ممنون میشم بهشون بگین ما اینجاییم
رینتارو ناتسوکی دانش آموزی گوشه گیر است که پس از فوت پدر بزرگش در کتابفروشی او تنها مانده است. یک روز گربه ای عجیب وارد کتابفروشی میشود و زندگی رینتارو را دگرگون می کند..
در حال حاضر مطلبی درباره سوسوکه ناتسوکاوا نویسنده گربهای که کتابها را نجات داد نشر دانش آفرین در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره الهام صیفی کار مترجم کتاب گربهای که کتابها را نجات داد نشر دانش آفرین در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک