جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
259,000
سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ و سپس سقوط شوروی و پایان جنگ سرد در های بازار بزرگی را به روی جامعه ی سرمایه داری جهانی باز کرد. این بازار - بازار اتحاد شوروی و اروپای شرقی - بیست درصد بازار جهانی را تشکیل می داد و بخشی از آن از زمان انقلاب روسیه و بخشی دیگر از زمان پایان جنگ دوم بر روی بازار جهانی بسته شده بود. این فروپاشی فرصت اقتصادی بزرگی را در اختیار اقتصاد غرب قرار داد و تقریباً هم زمان با آن نئو لیبرالیسم نیز در آمریکای شمالی و اروپا رشد کرد. استفانی ال "ماج میگوید: نئو لیبرالیسم روش خاصی از تفکر در این باره است که وظیفه ی دولت چیست و این وظیفه را با چه ابزاری و برای چه کسانی باید به انجام برساند. او تفکر سیاسیی نئو لیبرال را به عنوان پذیرش سه چیز تعریف می کند. اول خصوصی سازی اقتصادی مقررات زدایی و آزاد سازی به عنوان ابزار دولت دوم اصلاحات رفاهی کار محور و بازار پسند در مقابل تامین اجتماعی به عنوان اهداف دولت؛ و سوم رای دهندگان سرمایه دار و یقه سفید در مقابل رای دهندگان یقه آبی و فقیر به عنوان کسانی که دولت باید برای شان کار کند فروپاشی شوروی با رشد نئو لیبرالیسم هم زمان شد و به آن قوت بخشید نئو لیبرالیسم قریب سه دهه نبض سرمایه داری جهانی را در دست گرفت و با گسترش اعتبارات و وامها و معاملات پیچیده ی مالی، اقتصاد سرمایه داری را بشدت توسعه بخشید و سبب نوآوریهای بسیار بویژه در زمینه ی الکترونیک و تکنولوژی اطلاعات شد اما در سال ۲۰۰۸ با بحرانی عظیم روبرو شد، بحرانی که هنوز هم کاملاً مهار نشده است. این فروپاشی اثرات دیگری نیز داشت ضربه ی اصلی آن ضربه ای روحی بود که به جنبش چپ و سوسیالیسم وارد آمد. هر چند بسیاری از متفکران جنبش چپ حکومت شوروی را نوعی سرمایه داری دولتی آمیخته با خشونت و قساوت ارزیابی می کردند و...
در اقتصاد مبتنی بر دانش هنر فعالان کسب و کار آن است که هر چه را در فاصله بین خط مستقیم و خط منحنیی افزایش ارزش قرار میگیرد به خود اختصاص دهند. اما ارزش را چگونه باید اندازه بگیریم؟ از طریق پولی که پس انداز شده، درآمدی که حاصل شده یا سودی که اضافه شده است؟ در سال ۲۰۱۳ اقتصاددانان او پی سی دی به توافق رسیدند که این ارزش را نمی توان با سنجه های سنتی ی بازار اندازه گرفت. آنها نوشتند در حالی که تاثیر اینترنت در معاملات بازاری و ارزش افزوده بی تردید بسیار وسیع بوده است اما " اثر آن بر فعل و انفعالات غیر بازاری از آن هم عمیق تر است.
اقتصاددانان همواره تمایل داشته اند که فعل و انفعالات غیر بازاری را نادیده بگیرند.
آنها می گفتند این تعاملات بنا به تعریف اقتصادی نیستند و مثل لبخندی که بین دو نفر از مشتریان استار باک در صف خرید رد و بدل میشود بی اهمیت اند. در باره ی اثر شبکه ای هم بر این عقیده بودند که منافع آن عبارت است از کاهش قیمت ها که بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان تقسیم میشود و قابل اندازه گیری ست. اما در دوره ای کم تر از سی سال فناوریهای شبکه دروازه ی بخش بسیار بزرگی از زندگی اقتصادی را به روی امکان کار مشارکتی و تولید در ماورای بازار گشوده اند. در پانزدهم سپتامبر سال ۲۰۰۸ تلفنهای همراه مارک موتورلا و نوکیا که دفتر مرکزی بانک برادران لمن را نشانه گرفته بودند و امواج وای فای رایگانی که در فروشگاه استارباک مقابل آن دفتر وجود داشت به نوع خود به اندازه بانکی که ورشکسته شده بود اهمیت داشتند. آنها پیام نهایی بازار را از آینده به ما میرساندند، پیامی که می گفت "
اقتصاد مبتنی بر اطلاعات ممکن است با اقتصاد بازار - یا اقتصادی که بطور عمده تحت تسلط و تنظیم نیروهای بازار قرار دارد سازگار نباشد. به نظر من همین موضوع علت ریشه ای سقوط و تشنج نئو لیبرالیسم و حالت زامبی وار آن است. تمام پولی که خلق شد و تمام سرعت و نیروی جهشی را که سرمایه مالی...
پل میسن آینده ی بشر را روشن و درخشان میبیند. او معتقد است که ناهنجاریهای کنونی جهان از جمله نابرابری، فقر، جنگ مافیا، تغییر اقلیم، پیری جمعیت و نابودی محیط زیست همگی نشانه های گذار از نظام کنونی جهان هستند. در واقع اینها درد زایمانند. او معتقد است که سرمایه داری تکنولوژی جدیدی را ابداع کرده - تکنولوژی اطلاعات که سرمایه داری را نابود میکند.
این تکنولوژی اقتصاد جدیدی را ایجاد کرده و پیوسته آن را تقویت می کند که غیر بازاری ست و گرایش دارد به کاهش قیمت کالاها و به صفر رساندن آنها کاهش ساعات کار اجتماعاً لازم برای تولید کالاها و به صفر رساندن تولید و انتشار کربن اقتصادی که اساس آن بر خلاف اقتصاد سرمایه داری بر فراوانی ست نه کمیابی این تکنولوژی جدید ساختار اقتصادی اجتماعی جدیدی میطلبد و شیوه های جدیدی را در تولید و زندگی اجتماعی بشر میآفریند و منجر به نظام جدیدی خواهد شد نظامی که او آن را پسا سرمایه داری مینامد و تکنولوژی "شبکه" را مهمترین تکنولوژی آن میخواند.
کتاب ارزشمندی است. هرچند از زمان نگارش آن 8 سال می گذرد، لیکن مسائلی که سیستم اقتصاد جهانی به آن ها مبتلا می باشد مسئله روز و کماکان لاینحل باقی مانده است. لزم به ذکر است که مفاهیم بسیار دشوار و پیچیده مالی که نویسنده مطرح کرده، با ترجمه بسیار سلیس و روان آقای حمید طراوتی بسیار فابل فهم شده است.
سلامُ
این كتاب را من به انگلیسی خوانده ام. بسيار مفيد و درس موز است و اطلاعات جامعا وارد. از مترجم و ناشر که چنین اثری را ترجمه رده اند و نشر داده اند تشور می کنم.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک