کتاب "با دمپایی وارد فروش نشوید" در زمرهی کتابهای مهارتی است. کتابهای مهارتی را از دو زاویه میتوان نگریست؛1. نویسنده2. خواننده1ـ نویسندهسالها پیش در ایران، و همچنان امروز، برایان تریسی، کنث بلانچارد، آلن بیز، دارن هاردی با کتابهای پرفروش، علاقهمندان و هواخواهان زیادی داشته و دارند.خوشبختانه نزدیک به یکدهه است و یا بیشتر که فروشندگان حرفهای در ایران، این اعتمادبهنفس را پیدا کردهاند که دستبهکار شوند؛ یعنی آنچه آموختهاند، تجربه کردهاند و یا از تجربهی دیگران شنیدهاند، در قالبی نرم و آسانخوان، بهدور از واژگان پیچیده، با مثالهای روشن، خاطرات خود و بزرگان را تقدیم خواننده کنند.با این نگاه، مؤلف یا مؤلفان درصددند افزون بر معرفی خود به جامعه بویژه "بازار"، علاقهمندند ارزیابی و بازخورد جامعه و "بازار" را دربارهی خود بدانند. فراتر از اعتمادبهنفس که در جای خود ارزشمند است، همین رفتار سبب شده که تعداد زیادی کتاب در ایران چاپ و انتشار یابد با عنوان "نگرش بازار ایران". از آن مهمتر، این مؤلف یا مؤلفان به درجهای رسیدهاند که خود را در معرض داوری، ارزیابی و بازخورد دیگران قرار میدهند.از این زاویهی دید، مؤلفان کتاب "با دمپایی وارد فروش نشوید" را باید ستود. تردیدی نیست که مؤلفان بخوبی میدانند در آغاز راهند. میدانند با مشخص شدن کاستیها، باید بیش از پیش، عزم و ارادهشان را وجههی همت خویش قرار دهند توأم با افزایش دانایی، توانایی در انتقال مفاهیم، بهکارگیری تکنیکهای جذاب و خلاقانه.تجربهام گواه است که گاه این نقادیها میتواند برخی از مؤلفان را آنچنان تحت تأثیر قرار دهد که عطای نوشتن کتاب را به لقایش بخشیدهاند. اما باید این گفتهی نیچه را آویزهی گوش سازیم که آنچه مرا نکشد، نیرومندم میسازد. با این رویکرد، این ارزیابی و بازخورد و حتی نقادیهای سختگیرانه قطعاً میتواند سهم شگرفی در ابعاد وجودی انسان داشته باشد.2ـ خوانندهبارها از اهالی فروش شنیدهام که کتابهای ترجمهای از نویسندگان مشهور نظیر برایان تریسی، از شرایط "بازار ایران" بیاطلاعند. برخی تکنیکها، مثالها، و گاه طنزها و استعارهها و تجربیات با واقعیات بازار ایران متناسب نیست و برای خوانندهی ایرانی، مفهومی را انتقال نمیدهد.از دیگر سو، شنیدهام که اهالی فروش میگویند وقتی خاطرهای از مؤسس مهرام، دلپذیر، چسب رازی، خواندهاند که با چه مرارتی، دستخالی در "بازار" محصولشان را عرضه کردهاند و به دلیل صداقت و روراستی، اعتبارشان روزبهروز افزونتر شده، احساس میکنند که خودشان نیز میتوانند راهی را طی کنند که به نتیجهای مشابه آن بزرگان بینجامد.خواننده نیز به هنگام کتابهای فروش اثر مؤلف یا مؤلفان ایرانی، همانندسازی بیشتری با خاطرات و تجربیات کارآفرینان ایرانی دارد. گاه وقتی خاطرهای از این بزرگان را در کتابها میخوانند که در خیابان مولوی تهران، چهارراه سیروس، و یا در کاشان، بندرعباس، شیراز از کودکی، نوجوانی و جوانی کار کردهاند، هنوز هم این خیابانها محل رفتوآمد، و خرید مبادلات است، پس میتوان کاروکسبی بهراه انداخت و شاهد رشد و بالندگی آن بود. همچنان که آن بزرگان به درجههای رفیع کاروکسب و خوشنامی رسیدند.فراتر از این موقعیتهای عینی، خوانندگان احساس میکنند که خودشان نیز تجربیاتی دارند، دانستههایی دارند، با مطالعهی این کتابها از نویسندگان ایرانی بویژه فروشندگان حرفهای، احساس اعتمادبهنفسشان گُل میکند و به این باور میرسند که میتوانند همانند مؤلفان و گاه بهتر از آنان، اثر یا آثاری را چاپ و منتشر کنند.از هر دو زاویه که بنگریم زاویهی الف ـ نویسنده، و زاویهی ب ـ خواننده، کتابهای مهارتی و همین کتاب پیش رو، "با دمپایی وارد فروش نشوید"، پدیدآورندهی فرصتهای طلایی است که باید آن را مغتنم شمرد.با این توضیح بهسراغ ویژگیها و امتیازات این کتاب برویم.با دمپایی وارد فروش نشوید"استعاره" قدرت فراوانی دارد. نویسندگان نیز هوشمندانه استعارهای را برگزیدهاند که دستکم برای بسیاری میتواند تأملبرانگیز باشد.به گفتهی فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین، ما همه فروشندهایم. مؤلفان این کتاب در همان قدم یعنی انتخاب عنوان روی جلد، آشکارا نشان دادهاند که میتوانند "توجه" خواننده را شکار کنند. صاحبنظران جهانی سالهاست معتقدند که "اقتصاد توجه" باید بیش از پیش مورد توجه رسانهها قرار گیرد. کتاب نیز رسانهای است که در تلاطم فضای مجازی و گسترش رسانههای اجتماعی امروزه بیش از گذشته مورد کمتوجهی قرار گرفته است. اگر شخص بهعنوان مؤلف، و اگر مؤسسات بهعنوان ناشر بتوانند این توجه را در این بحران کمتوجهی به رسانههای مکتوب جلب و جذب کنند، قابل تحسین هستند.کتابهای مهارتی از جمله همین کتاب، چند ویژگی و امتیاز بارز دارد. نخست آنکه مؤلف یا مؤلفان سهم قابل ملاحظهای از آنچه را خواندهاند، در قالب صفحات کمتر، و حتی عبارات کوتاهتر، در طبق اخلاص نهاده و تقدیم خواننده میکنند.به این ترتیب، خواننده به یکباره به اندازهی چند کتاب، از محتوا و مضامین خوب آن بهرهمند میشود و از دانشِ بهاشتراکگذاشتهی مؤلفان، حداکثر بهرهبرداری را خواهد کرد.مؤلفان کتاب "با دمپایی وارد فروش نشوید" چندین ابتکار و خلاقیت را در کتاب بهکار بردهاند تا همچنان بتوانند خواننده را پراشتیاق برای مطالعهی صفحات آتی تا پایان کتاب حفظ کنند.به عصر دیجیتال و اپلیکیشن خوشامدیدمؤلفان کتاب نیازی نمیبینند تا دربارهی تئوریهای پیچیدهی امروزی دربارهی "رسانهها" توضیح دهند. اما در پسِ پشت ذهن خودشان، این نگرش را بهکار بستهاند که ما از دورهی تولید صنعتی عبور کردهایم و با جهانیگرایی پیش رفتیم، و اکنون به عصر دیجیتال و اپلیکیشن ورود پیدا کردهایم. در کتاب هرکجا لازم بوده، شما با استفاده از تلفن همراه میتوانید فراتر از نوشتهها به تصاویر، سایتها، و فضای لازم ورود پیدا کنید. به این ترتیب، فراتر از متن مکتوب و واژگان، شما با مجموعهای از دادههای تصویری روبهرویید که قرار است برای یادگیری، کمک شایانی به شما و خواننده کنند.کتاب تمرینصفحات نخست کتاب با عنوان یادداشت من، فضای باز وجود دارد تا خواننده، هرآنچه را که دوست دارد یادداشت کند.مؤلفان کتاب با این ابتکار بخوبی نشان دادهاند که خواننده باید بیش از خواندن، فعالانه وارد میدان عمل شود. بنویسد و از نوشتههایش بهرهمند شود."تمرین"، "تمرین"، "تمرین" طنین صدایی است که از این کتاب برمیخیزد و این کتاب به آن وفادار مانده است. به گفتهی مؤلفان، فروشندهی خوب بهتر است بیش از آنکه بگوید، بشنود. مؤلفان کتاب، خود بیش از همه به این دستورالعمل جادویی اهتمام ورزیدهاند.کادرهای آغازین هر فصل در بر دارندهی عبارت یا عبارتهایی است که بهتنهایی، سهم قابل ملاحظهای از یادگیری را در بر دارد. کافی است پس از سپری شدن مطالعه، جداگانه هریک از این کادرها را بخوانید. به یکباره درمییابید که بخش قابل ملاحظهای از فصل موردنظر نیز بهخاطرتان آمده است.عبارتهای برجسته در لابهلای مطالب و صفحات، هریک چنیناند؛ یعنی در جایگاه خود، سهم قابل ملاحظهای از یادگیریها را به خواننده انتقال میدهند.بزن بریمهمین عبارت "بزن بریم" جایگاه منحصربهفردی در این کتاب دارد. بهنظرم اگر خواننده بتواند این کادر مشخص را در سراسر کتاب جداگانه بنویسد و از تمرین کردن نهراسد، بخش زیادی از یادگیریها را خودش رقم زده است.علاقهمندم تحسین قلبیام را از مؤلفان این کتاب ابراز کنم که بهجای مطالب خودشان، اجازه دادند تا خواننده، خودش "آموزش حین مطالعه" را یاد بگیرد، اجرا کند و تداوم بخشد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک