1
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکده ای کوچک در الجزایر به دنیا
آمد. پدرش لوسین کامو یک سال بعد از به دنیا آمدن او در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد و از آن به بعد آلبر همراه با مادرش که اصالتاً اسپانیایی بود به خانه ی ماد بزرگ مادری اش در الجزیره می رود. خانواده ی کامو جزء آن دسته از مهاجرانی بودند که از فرانسه برای گرفتن زمین کشاورزی به الجزایر آمده بودند.
کودکی کامو در یک زندگی فقیرانه ی طبقه ی کارگری سپری شد. او به موجب پافشاری لونی ژرمن معلم مدرسه ی ابتدایی اش بود که توانست تحصیلات متوسطه را ادامه دهد.
جوانی و خبرنگاری
کامو در طی سالهای ۱۹۲۸ - ۱۹۳۰ دروازه بان تیم دانشگاه الجزیره بود، اما با تشخیص اولین آثار سل در ۱۹۳۰ او تبدیل به یک تماشاچی فوتبال شد.
(خجولانه) پس تو چی؟ من معشوقه ی قدیمی هستم سرونیا باید اونو نجات داد. دوستش داری؟ دوستش دارم به من خوبی کرده منو تشویق می کرد.
خیلی از حرفهاش تو گوشمه به من میگفت زندگی
سخته ولی در عوض مذهب وجود داره هنر و عشق وجود داره، اغلب میگفت بدی کردن یگانه راهیه که آدم به خودش نیرنگ بزنه می خواست مرد عادلی باشه. بلند میشود. بچه بود به طرف آینه می رود و خود را در آن میگرد من هرگز خدایی جز جسم خودم نداشتم امروز میخوام از این خدا درخواست کنم که کایوسو به ما برگردونه
کالیگولا وارد میشود سونیا و سیپیون را می بیند
تردید میکند و برمی گردد. در همان لحظه بزرگ زادگان به اتفاق مباشر از جهت مخالف سر می رسند و همه سر جای خود خشک میشوند. سیپیون و سزونیا به طرف کالیگولا میدوند کالیگولا با اشاره ی دست آنها را متوقف میکند.
ما... دنبال تو میگشتیم قیصرا
حتی خورشید هم بخش تاریکی دارد. اگر بگوییم که هیچ چیز معنی ندارد، باید نتیجه بگیریم که جهان بیهوده و مهمل است. اما آیا واقعاً هیچ چیز معنایی ندارد؟ من هیچگاه معتقد به چنین چیزی نبوده ام. انسان تنها آفریده ای است که نمیخواهد همان باشد که هست.
به دست آوردن خوشبختی بزرگ ترین پیروزی در زندگی است.
بدون کار هر نوع زندگی فاسد میشود. میدهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مردم با بفهمم که نیست اینکه طوری طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم که هست.
تا ما می خواهیم که در برابر سرنیزه هرگز سر تسلیم فرود نیاوریم تا قدرتی که در خدمت اندیشه نیست چیره نگردد. انسان برای ادامه ی این تلاش آفریده شده است.
باید بدانیم که چه می خواهیم به اندیشه معتقد باشیم. حتی اگر قدرت برای فریفتن ما نقاب عقیده یا ر یا رفاه به .
در جهانی که ناگهان از هر خیالی واهی و از هر نوری محروم شده است.
انسان احساس میکند که که بیگانه است.
چهره ی خود بزند.
بوب کسی نبودن فقط یک بدشانسی است. در حالی که عاشق نبودن یک محبوب بدبختی است.
در حال حاضر مطلبی درباره آلبر کامو نویسنده کتاب کالیگولا در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره مترجم پری صابری مترجم کتاب کتاب کالیگولا در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک