جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
وقتی جنگ و خشونت زندگی و زیباییهایش را به ویرانی میکشاند وقتی صدای جتهای جنگنده و عربدهی سربازها و دیدن آواره های
جنگی و مخروبه ها زندگی را مختل میکند و آرامش را از انسان میگیرد تلاش برای دوستی، آرامش و زنده کردن زیباییها مثل گوهری ناب و کمیاب میدرخشد دیوید آلموند در تابستان زاغچه چنین نگاهی دارد و شخصیتهای این رمان در چنین مسیری تلاش میکنند. در میان پرواز جتهای جنگنده و حضور سربازهای عربده ،کش بچه ها به دنبال تجربه های تازه، به طبیعت گردی میپردازند و زاغچه ای آنها را به سوی کودکی در خرابه های یک خانه ی قدیمی راهنمایی میکند. لیام و دوستش دختر کوچولوی سرراهی را به خانه میآورند و پدر و مادرش او را مثل عضوی از خانواده در کنار خود میپذیرند خانواده ی فیلیپ و فیلومنا، که بچه های آواره را دور خود جمع کرده اند نماد دیگری از انسانیت و مهربانی هستند در این رمان با انسانهایی روبه رو میشویم که اسیر فضای بیرحمانه و خشونت آمیز بیرون نمیشوند، عاشقانه تلاش میکنند کنج کوچک خودشان را روشن نمایند و در جامعهای تاریک نورافشانی کنند. تابستان زاغچه کتابی است چند صدایی درباره ی بچه های سرراهی یتیم های ،فراری متقاضیان پناهندگی و آوارههای جنگی، که به خواننده امکان میدهد از زاویههای متفاوت به پیرامون خود نگاه کند. همه ی روایتهای کتاب به خواننده کمک میکند دنیای امروز را بهتر بشناسد روایت لطیف و هنری مادر ،لیام به عنوان نقاش و عکاس روایت پدر او به عنوان ،نویسنده روایت ،نتراس نوجوان خشن و بزن بهادر، در قالب فیلمی از گردن زدن و دار زدن و سنگسار کردن و سرانجام روایت تلخ و تکان دهنده ی الیور، نوجوان لیبریایی سیاه پوستی که در نه سالگی اش سرباز ،بودن سنگدل بودن و کشتن را تجربه کرده است. روایت الیور قصه ی نوجوانان زیادی است که جنگ و خشونت کودکی و معصومیتشان را دزدیده و در نهادشان کینه و دشمنی نشانده است. نویسنده سرانجام موفق میشود مثل یک کاشف طلا، امید و زیبایی را از دل زشتی و ناامیدی و حقیقت را از دل دروغ بیرون بکشد و این چیزی است که دنیای امروز به آن نیاز دارد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک