بستر اجتماعي بيلي بتگيت محل? برانکس است، جايگاه فرودستان نيويورک؛ اما اين فرودستي الزاماً حديث فلاکت نيست زيرا اين مردم تهيدست آرزوهاي بزرگ دارند و ميخواهند ثروتمند و خوشبخت باشند، از اينرو آنان هم به دنبال تحقق رؤياي آمريکايي هستند، گيرم دستيابي به اين رؤيا از راه خلاف و جنايت و خون و مرگ ممکن شود. بنابراين مردم برانکس فقيرند اما مصيبتزده نيستند، بيپناهند اما دلمرده نيستند. اصل مسلم برايشان جنگيدن براي رسيدن به خواستههايشان است، پس مهم نيست چه هستند، مهم اين است که چه ميخواهند باشند. در نوع نگاه آنها به زندگي، واقعيت مناط اعتبار نيست بلکه آرزوها، خيالبافيها و رؤياها حقيقت زندگياند. در حقيقت، دکتروف پسزمين? اجتماعى سخت و واقعى را تا آنجا که تحريف، بيهويت و خنثى نشود، شاعرانه ميبيند و در حقيقت درک جهان مدرن از واقعيت را به دوران پسامدرن ميبرد، و از اين منظر است که بيلي بتگيت را ميتوان يک رمان پستمدرن دانست.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک